نصرتالله مسلمیان را با تسامح میتوان هنرمندی نوسنتگرا قلمداد کرد. او «به اعتبار نواندیشی در سنت، غنای فرم و محتوای انسانی و اجتماعی آثارش از نقاشان برجستهی معاصر به شمار میآید.»
او در سال 1350 وارد دانشکدهی هنرهای زیبا شد و تحصیل نقاشی را آغاز کرد. نخستین نمایشگاه انفرادی دانشجویی او همزمان با فارغالتحصیلی در سال 1356 و در گالری دانشکده برگزار شد. ده سال پس از آن، نخستین آثار خود را در گالری سیحون به نمایش درآورد. او طی حیات حرفهایاش علاوهبر نمایش خصوصی آثار در منزل شخصی، در گالریهایی نظیر هور، مهر، ایرانشهر، ماه مهر و ... نیز نمایشگاههای متعددی داشته است. مسلمیان در سال 1379 در نخستین دورهی دوسالانهی بینالمللی نقاشی جهان اسلام، جایزهی این رویداد را از آن خود کرد. سه سال پس از آن نیز عنوان هنرمند برگزیده را در بینال بینالمللی پکن به دست آورد.
مسلمیان درکسوت مدرس نیز حضور فعالی در فضای هنری ایران داشته است. او پس از انقلاب، مشغول به تدریس در دانشگاه تهران شد و بعدتر به عضویت هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبا درآمد، اما با وقوع انقلاب فرهنگی از این کرسی اخراج شد. البته در سال 1370، دوباره به فضای دانشگاهی بازگشت و در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تدریس نقاشی را ادامه داد. علاوهبر این، کلاسهای نقاشی مسلمیان در این سالها بهصورت مستمر در گالری ماه مهر برقرار بوده است.
مسلمیان در دورهی اول آثارش، رویکردی اکسپرسیونیستی داشت و تا دههی 1360 با همین شیوه تابلوهایی پیرامون موضوع جنگ خلق کرد. اما در دورهی بعدی با رجوع به سنت تصویری ایران، جستوجوی خود را برای بهرهگیری از امکانات موجود در نگارهها آغاز کرد. او در این جستجو برخلاف اغلب نوسنتگرایان دیگر که صرفاً به وامگرفتن عناصر ظاهری و تیپیکال از سنت هنری اکتفا میکردند، به سراغ سازوکارهای بنیادی و منطق حاکم بر این جهان تصویری رفت و زبان تلفیقی خود را بر این اساس شکل بخشید. رویین پاکباز دراینباره مینویسد: « بهرهگیری او از این سنت را می توان در طرز تجسم چهرهها و حالتها، در کاربرد رنگهای درخشان و خطوط منحنی، و در نفی ابعاد و مقیاسها تشخیص داد؛ اما کار مهمتر او در این زمینه، صورتبندی نوعی فضای «چندساحتی» مشابه با فضای مثالی و خیالی نگارگری ایران است. ساحتها (بخشهای متصل، منفصل و متداخل) به لحاظ بصری از یکدیگر متمایزند، ولی ارتباط مفهومی باهم دارند. این روش فضاسازی، نوعی تعلیق مکانی و زمانی در جهان تصوریری مسلمیان پدید میآورد که هرگونه تأویل ثابت و مطلق از واقعیت تجسمیافته را بیاعتبار میسازد.» حمید رحمتی دراینباره مینویسد: « جالب است که بنیان پراکندگی معنا در ساختار کار مسلمیان برگرفته از مکالمهی او با نقاشی سنتی است و حتی بر شالودهشکنی آن استوار است]... [مسلیمان این ساحت از نگارگری را با مفهومی که از ناپیوستگیهای تجربههای انسان نوین میشناسیم به هم میآمیزد و ساحت منفصلی را خلق میکند که وحدتش در گرو تأویل و ارتباط است. مسلمیان بنای کارش را بر گفتوگوی میان گذشته و حال میگذارد و کارش چون بلوری است که هر چشماندازی را در تصویر چندگانه و منشورگونه به هم میآمیزد.»
انگارهسازی نو از کهنالگوها از دیگر ویژگیهای برجستهی آثار اوست. نقطهی اوج این خصلت را میتوان در تابلوهایی که براساس الگوی زن «ماهرو» (که ریشه در نگارههای ایرانی دارد) خلق کرده بازیافت. تابلوهایی که از نظر کیفیت چکیدهنگارانهی خطوط وامدار نقاشی ایرانیاند و در نحوهی کار با رنگماده، وامدار انتزاع تغزلی.
اولین حضور نصرتالله مسلمیان در حراجها به آبان 1386 (اکتبر 1997) به خانهحراج تهران بازمیگردد.