نقاشيهاي نصرتالله مسلميان در عين سادگي صوري، از خصوصيت چندلايه بودن برخوردارند. اين آثار در برخورد اول رنگين و تغزلي مينمايند، اما پرده اول كه كنار ميرود تراژدي، قطعهقطعه شدن و فجايع انساني رخ مينمايند. اين دوگانگي و تعليق بين تغزل و تراژدي مخاطب را در يك موقعيت نامتعين نگاه ميدارد. مسلميان نگاهي جدي به تحولات مدرنيستي و جايگاه انسان معاصر در جهان دارد و آثارش را با نگاهي اومانيستي خلق ميكند. در خوانش نقاشيهاي وي بايد به روابط نشانهشناسي نمادها توجه كرد، چرا كه نشانههاي تصويري نقاش به يك گزاره محدود نميشوند.
اثر حاضر كه به دوره متأخر آثار وي تعلق دارد، ديدگاه او را در باب انسان، تجددخواهي، تعامل و تقابل با مدرنيسم و بحران هويت مينماياند كه بازتاب آشفتگيهاي زمانه و تلفيق رويكردهای فيگوراتيو و آبستره است. فرم و رنگ در این اثر همراه با یکدیگر، معاني و مفاهيم گوناگوني به خود گرفته و همچون واژگان یک زبان، عشق و درد را توأمان به نمايش ميگذارند.
تركيب عناصر واقعنما و انتزاعي در زمينه تكرنگ به نوعي ديالكتيك بين اشكال و زمينه منتهي شده و معنايي را خلق ميكند كه داراي قدرت استعارهاي است و مخاطب را به خوانشي ادبي از نقاشي سوق ميدهند. تركيبهاي متضاد و پارادوكسها در نقاشيهاي او مجموعهاي از تباينهاي بصري در فرم و تركيببندي را به وجود آورده است.
فیگور انسانی و پرتره زنانه مرکزیت هنر مسلمیان را به خود اختصاص میدهند. حمید کشمیرشکن، منتقد هنری در این باره مینویسد: «او هنرمندی متفکر و از حیث تجسم پرقدرت است و بنابراین انسانیت اهمیت فراوانی برایش دارد. زن که حضورش دیگر کمابیش در نقاشیهای مسلمیان همیشگی شده است، در اینجا نیز نقشی محوری ایفا میکند. این حضور فراخواننده مفاهیم زیبایی، نیکخواهی و شور است. در این نقاشیها زن حسی از زیبایی را که با اندوه انسانی توأم شده مجسم میکند»
[۱]. پرترههای بزرگ تغزلی در آثار مسلمیان که در آنها چهرهها به بیننده مینگرند، نگاهی پویا دارند و بیننده را به چالش میطلبند.
[۱] . کشمیرشکن، حمید؛ زیبایی در برابر واقعیت: مسلمیان در گامهای مختلف؛ نشریه هنر فردا، ش ۷، زمستان ۱۳۹۰، صص ۲۹-۳۰.