آثار جعفر روحبخش را باید با فضای رمزآمیز و شاعرانهای دریافت که روح هنر ایرانی در آن حرف اول را میزند. او همچون بسیاری از نقاشان نوگرای ایران هنرمندی نوسنتگرا بود که به بازخوانی و بهرهگیری هنر گذشته ایران پرداخت. وی در طول چند دهه فعالیت بیوقفه هنری، همواره در پی ارایه تفسیری از انگارههای بومی و بازگشت به گذشته برای دستیابی به یک چارچوب تلفیقی و انطباقی نوین به ویژه در ساختار بصری هنرهای ایران بود. به همین جهت آثار فراوانی را مبتنی بر استمرار هنر بومی با استفاده از پلانبندی و ازدحام لایهها و لکههای رنگارنگ خلق کرد. همین تلاش موجب ایجاد عمق و فضاسازی خاصی در نقاشیهایش میشد. از اواخر دهه پنجاه، روحبخش در نقاشیهایش به زبانی کاملاً شخصی دست یافت و کمکم از نگاه سنتی فاصله گرفت و به تجربههای نو مبتنی بر اصول و زیباییشناسی هنر مدرن پرداخت.
اثر حاضر نمونهای ممتاز از بازخوانی مفهوم همزیستی گزارههای آشنای سنتی و محلی ایران با رویکردی انتزاعی و مدرنیستی است. مدرنیسمی که روحبخش در اینجا در جستوجوی آن است، در امتداد سنت هنری شرق و بر اساس تفسیری خاص از فرمالیسم به وجود آمده است. تلاش هنرمند برای ساختن روایتی نمادین و در عین حال دکوراتیو از نگره تزیینی به خوبی در این اثر به ثمر نشسته است.
مهمترین دستاورد هنری روحبخش، نابگرایی در فرم و رسیدن به زبان شخصی در هنر انتزاعی و ساخت فضاهایی پرابهام و رمزآلود است. خطهای پرجنب و جوش، با انبوهی از انرژی، هرلحظه از شکلی به شکلی در میآیند.
روحبخش در این تابلو بیآنکه همچون برخی دیگر از آثارش به نشانههای تاریخی و فرهنگی مشخص یا نقشمایههای پرنده و گل بپردازد، با لایههای رنگی متعدد و نوعی پلانبندی، تصویری پدید آورده که علاوه بر اینکه به انتزاع کامل رسیده، همچنین یادآور باغ ایرانی، قالیها، دستبافتهها و معماری ایرانی است. این احساس به ویژه با بهکارگیری رنگمایههای آبی تشدید میشود. استفاده از رنگ طلایی با شعاعهای درخشان، یادآور نقشمایه خورشید است که در بالای کادر جای گرفته است.