اثر دو لَتی پیش رو با عنوان «سال صفر، سال یک» به یکی از مهمترین مجموعه آثار آیدین آغداشلو با عنوان «خاطرات انهدام» تعلق دارد. به موجب اهمیت این مجموعه، پیشتر نمونههایی از آن در سومین حراج تهران (۱۳۹۳)، حراج بونامز لندن (بخش هنر جهان عرب و هند، آپریل ۲۰۱۴) و نیز حراج کریستیز دوبی (بخش هنر مدرن و معاصر ایران، ترکیه و جهان عرب، اکتبر ۲۰۱۱) ارایه و با موفقیت به فروش رسیده است. آغداشلو در اوایل دهه ۱۳۵۰، متأثر از هنر رنسانس و نگاه جستجوگر خود به عرصههای تاریک تاریخ هنر، آفرینش مجموعه خاطرات انهدام را آغاز کرد. او درباره خلق این مجموعه مینویسد: «دوره خاطرات انهدام از سال ۱۳۵۳ شروع شد و به تخریب و از شکل انداختن نقاشیهای رنسانسی گذشت. از این زمان، نقاشیهای قرون پانزدهم و شانزدم اروپا شدند الگوی کارم و به جای اینکه به نظاره انهدام ارزشهای زمانهام بنشینم، خاطرات انهدامی را تصویر کردم که از نابجایی ارزشهای اصیلی حکایت میکردند که در روزگار ما مجال وجود نداشتند و دوام و تاب نمیآوردند، و اشاره داشتم به عصری که در هتاکی و تخریب حد نمیشناخت و در هوای عفنش هر فرشته در چشم به هم زدنی پژمرده و خاکستر میشد. مثل آن صحنه کشف نقاشیهای دیواری باستانی در فیلم رم فدریکو فلینی که نقاشیها به محض تماس با هوای مسموم، رنگ میباختند و محو میشدند»[۱]. این مجموعه بر اساس تقابل کمالگرایی و گرایش به اضمحلال و زوال شکل گرفته است. در این شرایط نوعی پارادوکس تصویری آفریده میشود تا در ورای آن کنایهها و اشاراتی به میان آید. در هر دو تابلو، پیکرهای دیده میشود که علیرغم داشتن فیگور و اندامی فاخر، به سری چوبی رسیده است. هر دو اثر از طرفی شکوه فیگورهای مجلل و فخیم رنسانسی را یادآور میشوند و از طرف دیگر زوال یکباره چیزی ارجمند یا امری پُربها را به نمایش میگذارند. نقاش با نوشتن واژهای در پایین اثر، علاوه بر ادغام نشانههای متنی و تصویری، زمان را نیز به چالش میکشد و بیننده را با ابهامات تاریخیِ تنیده در هویت اثر تنها میگذارد. عناصر رایج نقاشی آغداشلو در این اثر نیز کاملاً مشهود هستند: فضایی رنسانسی، جمجمهای سورئالیستی از تکه چوبی سخت و سالخورده، پسزمینهای که یادآور منظرهپردازیهای شمال اروپا یا منطقه فلاندر است، پرداختِ به غایت ظریف و پر جزییات البسه و واژهای که نهیب نهایی را بر اندیشه انسان اکنون فرود میآورد. در واقع کلمه Anno یا به عبارت کاملتر «انو دمینی» (Anno Domini) در فرهنگ و الهیات مسیحی به مبدأ تاریخ مسیحیت پس از میلاد مسیح اشاره دارد. آنچه که آغداشلو نقاشی میکند، نه پرتره و نه انهدام آن، بلکه در واقع خودِ «نقاشی» است، در مقام یک میراث گرانسنگ که «نشانه»ای است از یک مفهوم کلی تمدنی. او در واقع نه یک شخصیت رنسانسی یا صفوی، بلکه یک نقاشی کلاسیک غربی یا ایرانی را دوباره نقاشی میکند. نقاشی کردن نزد او یک ژست یا رفتار است به صورت یک کنش ویرانگر که تصویر را به یک نشانه و نقاشی دقیق آن را به یک بهانه برای بیان مفهومی تراژیک تبدیل میکند. گویی فراتر از پرترهها و نگارهها، این رفتار نمادین هنرمند با آنهاست که ما را به مفهوم اصلی کار او نزدیک میکند. او در پی رعایت اصول مدرنیستی در نقاشی نبوده بنابراین برای او که به جایگاه نقاشی در یک پهنه عمومی تمدنی و از منظری پست مدرنیستی میاندیشد، وفاداری محض به تکنیک و تحمل مشقت نقاشی در پی چه انگیزهای صورت میگیرد؟ آغداشلو آنچنان مسحور گذشتههای طلایی است که صرفاً احترام وافر و تمجید بی چونوچرای آن را وظیفه خود میشناسد. روایت او از عصر کلاسیک، نه سمبولیک است و نه فرمالیست، بلکه بازتاب یک حیرت و افسونزدگی است. نقاشی او محو کمال سحرانگیز اعصار گذشته است. وی خود معترف است که مشعوف به مهارت تکنیکیاش نیست تا مثلاً «کافی بنویسد که به عالمی بیارزد»[۲]. اگر چنین است، تنها میماند تزکیه و مراقبهای که از رهگذر این نقاشی بر او بروز مییابد و البته انگیزههای دیگری که به نارضایتیهای او از زمانه مربوط شده و با رفتار عصیانی و ستیزه جویانهاش قابل توضیح است. نقاش در این جهانبینی، در فضای بیکرانی از قابلیتهای بصری تاریخ هنر غوطه میخورد و بیننده را با خود به این پارادوکس تصویری میکشاند تا لحظههایی را بیافریند و در آنی به انهدام بکشاند.
[۱]. آغداشلو، آیدین. دیباچه مجموعه نقاشیها، رشد آموزش هنر، زمستان ۱۳۸۱، ش۲، ص ۴۵. [۲]. آغداشلو، آیدین، سایت شخصی هنرمند.