تهران،
خیابان کریمخان زند، خیابان شهید عضدی (آبان جنوبی)، خیابان سپند، پلاک ۱/۶۹
29 آذر20 December - 13 دی 13983 January 2020
مجموعۀ اخیر محمدرضا خلجی که با آلومینیوم و مس اجرا شده است، تحول قابل توجهی را به نمایش میگذارد. در این مجموعه کیفیت فنی چشمگیر و پرداخت ظریف و استادانه در کنار بافتهای زمخت و بیانگر ظاهر میشود و خوردگیها، سوختگیها، ریزشها و فرسایشها دریچهای به زبان جدیدی در پیکرهسازی هنرمند میگشایند. پیکرها بیش از پیش به انتزاع میگرایند و ساختارهای محدودکننده اجتماع، سنت، فشارها، و چالش با آنها، در قالب فشار بر بدنۀ پیکره و نیز پاهایی که تنها اشارههایی از آنها از درون آثار پیدا است، به نمایش درمیآیند. سطوح پاره شده و ترکیده، ریختگی فرم و کشیده شدن سطوحِ زیر فشار؛ در کنار وجوه زیباییشناسانه، پرداخت ظریف و قلمزنی ثلث، ترکیبی کلاژگونه خلق میکند که دو روحیۀ مختلف و نامتجانس را کنار هم مینشاند و بخشهای هر مجسمه را با یکدیگر به گفتوگو درمیآورد.
در مجموعۀ پیش رو، فرمهای یکپارچه و صلب، جای خود را به فرمهای بازتر و گسترشیافتهتر دادهاند. آثار نه لزوماً در محور عمودی بلکه در جهات گوناگون گسترش یافتهاند، و فضای بینابینیِ معماری و مجسمه یا نقاشی و مجسمه بر آثار حکمفرما است. پیکرهها از برخورد فیگوراتیو دقیق، پرداختشده و پرجزئیاتِ پیشین به سمت نوعی انتزاع بیفرم (انفرمل) حرکت کردهاند. این تکانههای بیفرم راه خود را خود را از دل متریال میگشایند؛ خصلت متریال و روند در آنها مشخص است و روندی آرام، مانند رشد سلولی یا زنگ زدن فلز دارند: روند زیستیِ رشد و زوال.
در مجموعۀ پیش رو، فرمهای یکپارچه و صلب، جای خود را به فرمهای بازتر و گسترشیافتهتر دادهاند. آثار نه لزوماً در محور عمودی بلکه در جهات گوناگون گسترش یافتهاند، و فضای بینابینیِ معماری و مجسمه یا نقاشی و مجسمه بر آثار حکمفرما است. پیکرهها از برخورد فیگوراتیو دقیق، پرداختشده و پرجزئیاتِ پیشین به سمت نوعی انتزاع بیفرم (انفرمل) حرکت کردهاند. این تکانههای بیفرم راه خود را خود را از دل متریال میگشایند؛ خصلت متریال و روند در آنها مشخص است و روندی آرام، مانند رشد سلولی یا زنگ زدن فلز دارند: روند زیستیِ رشد و زوال.
هلیا دارابی