یعقوب امدادیان منظرهنگاری است که بوم و سهپایهاش را به دامن طبیعت نمیبرد و به گفته خودش آثارش بر اساس مشاهدات وی از طبیعت و برداشتهای خیالانگیز شخصی اوست. وی به تدریج از فضای بازنمایی واقعگرایانه دورتر شده و به مرزی از انتزاع در آثار متأخرش رسیده که هنوز نشانههای اندکی از طبیعت، خانهها و درختها در آنها خودنمایی میکنند. در آثار او ترکیب هندسی، رنگ و وسعت فضا با صراحت کمنظیری ارایه میشوند به طوری که فرمالیسم حاکم بر نقاشی به طبیعتگرایی آن غلبه مییابد. این آثار عرصهای برای بیان حالات و احساسات هنرمند به وسیله رنگ و ترکیببندی سطوح است.
در اثر حاضر سطوح عمودی و افقی به رنگ آبی چون پهنه آسمان، زمین اُکر را در خود گرفتهاند. در مرکز تابلو نور متمرکز درخشانی بیننده را به خود میخواند، گویی انرژی هستی و امید از بطن زمین به بیرون آمده است. امدادیان خود بر این نظر است که رنگهای تیره همچون قهوهای در آثار او راه ندارند. او همواره به روشنایی روز، به فریبندگی طبیعت و به روزگار روشن امید دارد.
پیتر فرانک، کارشناس موزه ریورساید کالیفرنیا درباره آثار امدادیان مینویسد: «انتزاع امدادیان ترجمان ساده آن چیزی است که از مناظرش استنتاج شدهاند. سطوح ساکن و بیحرکت نقاشی او در حال پیشروی و عقبنشینی هستند و این ماهیت تعبیری از اسرار نقاشی انتزاعی و به طور آشکار از انگیزههای امدادیان برای حرکت به سوی نوعی قالبگرایی تجریدی محسوب میشود. با این وجود هرگز فضای نقاشیهایش، سرزندگی زمین و احساس مناظر را به فراموشی نسپرده است»
کاتالوگ نمایشگاه گالری هور، ۱۳۸۷.