ادبیات کهن، خاصه ادبیات عرفانی، الگو و اساس آثار شهریار احمدی است. نقاشیهای او به نوعی ترجمه بصری شعرهای عرفانی هستند. ایده و روایت، همواره نقطه¬¬ آغاز کار اوست، روایت¬هایی عموماً ایرانی-اسلامی و اغلب با نگاهی به انسانهای از یادرفته و جوانمردانی که عشق و ایثار را جاودانه کردهاند. روایت¬های شهریار احمدی اغلب وام گرفته از ادبیاتی است که این جوانمردی¬ها را ثبت کرده¬اند.
شهریار احمدی در این اثر به شکلی مشهود از خوشنویسی و نگارگری ایرانی تأثیر پذیرفته است. حتی کادر انتخابی او نشان از ترکیببندی در کتابآرایی ایرانی دارد. رنگ آبی مورد استفاده او که همان آبی آشنای مقدس در نگارههای کهن است و نیز طیف رنگهایی که به طلایی نزدیک میشوند، همگی در تلاش برای رساندن خود از لایههای زیرین اثر به سطح نقاشی هستند. اما نقاش در نهایت این نمادها را در خدمت مفاهیم ذهنی و شخصی خود بهکار می¬گیرد. او با نگارهها، طراحی¬ها و تصویرسازی¬های کتاب¬های قدیمی بازی می¬کند و در نهایت پالتی بسیار رنگین ارایه میدهد. اشعار و تصاویر همچون انفجاری بر صحنه¬ تابلو از هم پاشیده¬اند؛ اما در این ازهم¬گسیختگی نظمی پایدار حاکم است.
کارهای شهریار احمدی علیرغم درونمایه¬ روایی، از نظر بصری به اکسپرسیونیسم انتزاعی نزدیک میشوند. او انتزاع را میشناسد و از ظرفیت¬های بصری نقاشی انتزاعی به خوبی استفاده می¬کند. با اینکه برخی ویژگیهای مشترک مثل مضمون و یا عنوان ادبی در بستری انتزاعی، در اغلب مجموعههای او وجود دارد، اما نقاش توانسته از افتادن به ورطه تکرار بپرهیزد. همانطور که گفته شد، شیوه کار او به مینیاتورسازی و کتاب¬آرایی ایرانی شبیه است و خط و خوشنویسی معمولاً در آثارش نقش مهمی دارد. او در آثارش نوشتههایی اغلب ناخوانا به کار می¬برد و با استفاده از این تکنیک به عنوان یک رسانه بصری، سنت خوشنویسی را به شکلی معاصر احیا میکند. از شاخصههای آثار این هنرمند میتوان به پویایی، آشفتگی و حضور همزمان متن و تصویر، استفاده از خوشنویسی سنتی و مدرن در کنار ضربات رنگی پرهیجان برای ایجاد شکلی واحد، اشاره کرد. فضاسازی در بسیاری از آثار شهریار احمدی حاکی از آن است که هم هنر غرب را می¬شناسد و هم نگارگری ایرانی را؛ اما از هردو جریان به شکلی آزاد و شخصی بهره می¬برد.
ادوارد لوسی اسمیت ـ هنرشناس و منتقد هنری ـ درباره آثار شهریار احمدی مینویسد: «چنانچه آثاری را كه شهریار احمدی تاكنون پدید آورده از نظر بگذرانیم، سیر عدول تدریجی او را از تأثیرات غربی و پیوسته ایرانیترشدنش را شاهد خواهیم بود. جدیدترین مجموعههایش به سنت كتابنگاری ایرانی ارجاع دارد؛ اما هیچ گاه حتی در بیشترین مرز پیكرنمایی، نسخهبرداریهای مستقیم نیستند. میگویم حتی در بیشترین مرز پیكرنمایی، چون یك خصلت گیرای این نقاشیها نحوه ظریف لغزیدن قلم، پیكرنمایی و خروج از آن است. امتیاز بزرگ کار شهریار احمدی آراستگی و رفتار نقاشانهاش است. او توانسته ظرافت جسورانه و چابکی قلمگیری ایرانی را به نحوی که با کار با اکریلیک روی بوم دمساز باشد، ترجمه کند. وام گرفتن از سبکها و شیوههای قبل در هنر معاصر کم نیست، اما کار شهریار احمدی از این امر مبرا است. او از قبل وام میگیرد؛ اما هرگز آن را تقلید نمیکند».