چاپهای تکرنگ رضا بانگیز، ساده، صمیمی و بیآلایشاند و در فضایی به دور از هرگونه تلاش برای نمایش قدرت خارقالعاده و تکنیکال در بازآفرینی فضایی واقعگرایانه، به زبانی مردمی و عامیانه، روایاتی شخصی از خوانش تجربیات روزمره زندگی و اسطورهها و داستانها را در سادهترین حالت خود بیان میکنند.
بانگیز در طول دوران فعالیت هنری خود بر استفاده از هنر چاپ وفادار مانده است. او تکنیک چاپ لینو را نزد مارکو گریگوریان آموخت و در طول سالها ممارست در استفاده از این تکنیک، بسترهای متفاوتی از کاغذ، مقوا، چوب و پارچههای چهلتکه را تجربه کرده و بدین طریق به تکنیک خود تنوع بخشیده است.
نوع نگارش خطوط و صراحت استفاده از فرمهای ساده به واسطه بهکارگیری چیرهدستانه کمپوزیسیونهای حاصل از قرارگیری سطوح سیاه و سفید یا بر بستر رنگی مثل تابلوی حاضر، اثری را شکل میدهد که در خوانش مدرنیستی قوی، محکم و ساختارمند است. بانگیز به واسطه سالها مطالعه بر روی عیدیسازیهای عصر قاجار و چاپهای اکسپرسیونیستی نقاشان آلمانی، توانسته به زبانی میانه دست یابد.
در این اثر، تصویر آشنای اسطوره آفرینش یعنی آدم و حوا و صحنه چیدن سیب که به خروج آنها از بهشت میانجامد، در شکلی بسیار خلاصه و استلیزه شده مجسم شده است. بانگیز با استفاده هوشمندانه از پارچهای رنگی به عنوان بستر نقاشی تصویری از بهشت و باغهایش را مجسم میکند.