حجمهای آیینهکاریشده پویا آریانپور تلاشی برای روایتی نو از هنر آیینهکاری دوران قاجار است. هرچند پیش از این هنرمندان مطرحی چون منیر فرمانفرماییان به سراغ این هنر سنتی ایران رفتهاند، اما برخورد آریانپور از زاویهای نو و تازه است. غالب این آثار دو وجه اصلی دارند: سطح رویه و بیرونی که با آیینههای کوچک و هندسی پوشیده شده و سطح درونی و داخلی که بر خلاف رویه، با ظرافتی شاعرانه بر پشت آیینه نقاشی شدهاند و سطوح پر نقش و نگار و شگفتانگیزی را شکل دادهاند که تجسم عالمی مثالی، شگفتانگیز و ناشناخته است.
در اثر پیشرو حجم تخممرغیشکل، شکافته شده و گوهر درون را عیان ساخته است. گویی چیزی که پنهان بوده به واسطه شکافتن و بریدن هویدا شده و چشم را از انعکاس محیط بیرون به درون فرا میخواند. عمل شکافتن، حادثهای است که در گذشته رخ داده و اکنون تنها شاهد این حادثه، خود شیء است. شیئیت تنها شاهد باقیماندهای است که میتوان به آن ارجاع داد؛ برای خواندن این قصه پر رمز و راز باید از بیرون به درون سفر کرد؛ انعکاس روزمره را وا نهاد و با تمرکز بر جوهره درون اسرار را عیان ساخت. هنرمند در این باره میگوید: «به مکانها و باقیماندهها در مکانها توجه دارم، باقیمانده از چیزی یا قصهای. به چیزهایی توجه دارم که باید مخفی باشند. قصه را غیر عریان میسازم و در جایی نامعلوم پنهانش میکنم. «شاهد سرخ» بهجا ماندهای است از حادثهای در ایام دور. حکایت از زندگی دیگری دارد. رمزگشایی قصه در پیچ و تاب خطوط و انعکاس آیینهها پنهان است. برای من «شاهد سرخ» تصور موجودی زنده است که امروز آشکار شده است».