اثر حاضر از آثار شاخص پرویز کلانتری در دهه پایانی حیات هنرمند و جلوهای والا از آرامش و هماهنگی شاعرانه و اصیل میان طبیعت و معماری بومی ایرانی است که سوژه اصلی آثار هنرمند است.
در این اثر کلانتری چشمانداز فراخمنظری را به تصویر کشیده و همچنان استادانه از رنگ بهره میجوید؛ هرچند با تنوع و گوناگونی که وارد موضوع محدود نقاشیهایش میکند ما را شگفتزده میکند. ژرفای فراوان این چشمانداز را لایههای پهناوری میسازند که بدون طرح ساختاری روشنی در هماهنگی به گونهای آرمانی با هم جفت و در هم چفت شدهاند.
کلانتری در تابلوی پیشرو به بیننده اجازه میدهد تا وارد دنیای خوش و تابناک و رویاییاش شود. اینجاست که میتوان نشانههای روشنی از کوشش صادقانه هنرمند را در جهت قوام دادن کارهای قبلیاش مشاهده کرد. کار قلم او عمده زیباییهای این اثر و شایسته بیشترین توجه است. سبک نقاشی کلانتری با حرکات موجه و صریح و هشیارانه قلمش، با جهتهای متغیر ضرباتش تمهیدی شاعرانه است؛ با حساسیت به کمترین تغییرات در وزن بصری اشکال و حجمپردازی.
وسعت کویر را از بزرگی دروازه کاهگلی و گنبد فیروزهای پیشزمینه و عمق فضا را از راه طولانی و بیپایان خانهها و قریههای پسزمینه تصویر میتوان دریافت. هنرمند آگاهانه بر سطح زمین خطوط و عناصری را چیدمان کرده که در نگاه اول از ناظر دور شده، اما در نهایت دوباره به سوی مرکز بوم همگرا میشوند. بناها نموداری از هماهنگی معماری بومی ایران و طبیعت است که با ادراک هنرمند از زیباییشناسی شرقیاش درآمیخته و برای بازگویی آن نقاش نیازمند به بینشی نظاممند بوده است.
این اثر نمونهای ممتاز از آرامش و نیروی شگفتانگیزی است که همواره از کلانتری و هم از آثارش میتراوید؛ نقاشی از هماهنگی عمیقی برخوردار است که با ذوق فراوان به دست آمده که حاصل زیست هنرمند و احساسی اصیل است که در مردمان کویر نیز موج میزند، لذتی باستانی که ایرانیان آموخته بودند که چگونه با سادگی ساختههایشان زندگی کنند و آن را حفظ کنند.