محمود بخشی در دو دهه اخیر بیوقفه آثاری چند رسانهای خلق کرده و در این تلاش هنرمندانه، به زبان بصری منحصربهفردی دستیافته است که عموماً به یک خاطره یا تجربه جمعی مردم سرزمینش اشاره دارد. او در مجسمههای مفهومیاش بیشتر به دنبال آشکار کردن نمادهای بیرونی فرهنگ معاصر ایران است. بخشی، هنرمندی پرسشگر است که دغدغهاش ثبت نشانهها و بازخوانی امر تماشایی است.
اثر حاضر متعلق به دورهای از کارنامه هنرمند است که در آن بخشی از زبان انتقادی و گزندهاش کمکم به سمت صراحت و واکاوی گرایش یافت، اما او تحت تأثیر مفهوم تکرار در هنر ایرانی بود، تکراری مدام از مفهوم شکست در برابر ناچاری پذیرش و ساختن. در این اثر و دیگر مجسمههای این دوره، هنرمند در میان جهان دوگانه فرم و محتوا بیش از دلبستگی به ماده سازنده (کار یدی)، درگیر محتوا (کار ذهنی) است.
در این اثر که در طبقهبندی آثار مجسمه-خط قابل مطالعه است با کاربستی از چیدمانی غیرمتعارف از مفردات خط ایرانی (نستعلیق)، به مثابه نشانهای گرافیکی قابل درک است. اینجا عمداً فرم حروف فارسی با تکنیکی شبیه به کارتوگرافی (نقشههای شطرنجی) حالتی دیگرگون و دفرمه پیدا کرده که در نگاه اول بهشکلی درهمریخته و حجم سهبعدی غیرقابل تشخیص پدیدار میشود که مخاطب را به چرخیدن به دور خود وا میدارد.
محمود بخشی در این اثر با طنزی تلخ و طعنهآمیز که ویژگی اصلی کارهای دهه هشتاد اوست، به موج تولید و فروش آثار کالیگرافی مدرن در خاورمیانه واکنش نشان میدهد. از این منظر اثر حاضر مواجههای مفهومی با هنری بیمفهوم و دکوراتیو است.