جعفر روحبخش یکی از چهرههای شاخص مکتب سقاخانه و در زمره هنرمندانی بود که در جستوجوی تعریفی دوباره از زیباییهای ملی و سنتی برآمدند و جلوهای مدرن از سنتهای تصویری ایران را به نمایش گذاشتند. او از شاگردان حسین بهزاد بود که پیش از آغاز فعالیت جدی خود در زمینه نقاشی، با نگارگری ایرانی آشنا شد و این آشنایی بعدها در آثار او نمود یافت. دلبستگی به هنر شرق و نقشمایههای ایرانی روحبخش را در رسیدن به فرم ناب و زبان شخصی در هنر انتزاعی یاری رسانده و توجه به عنصر خط از ویژگیهای مهم آثار او محسوب میشود.
چنانکه در اثر حاضر مشاهده میشود، روحبخش با شناخت و بهرهگیری از عنصر خط بافتهایی خاص با ریتمهای مشخص میآفریند که گاه مانند خطوط رمزی مخاطب را به تعمق و کشف فرا میخوانند و گاهی نقوش پارچههای قدیمی را به ذهن متبادر میسازند. هنرمند با تقسیمبندی تابلو به مستطیلهای افقی و عمودی کوچک و بزرگ در ترکیببندی کلی اثر نیز نوعی پویایی ایجاد کرده که با نشستن خطوط شماتیک بر زمینه مانند هزارتویی چشم مخاطب را به بازی میگیرند. تمام خطوط به کار برده شده در این اثر، چه در کادر، چه در ترکیببندی و چه در بافت، خطوط افقی و عمودی هستند و در تعادلی موزون در کنار هم جای گرفتهاند. تغییر اندازه در مستطیلهای پیشزمینه و تغییر ضخامت و رنگ خطوط، اثر را از یکنواختی خارج کرده و ترکیبی آهنگین را به نمایش گذاشته است. همچنین کاربست تونالیتههای ترکیبی آبی، سبز و خاکی در کنار سیاه و سفید به گونهای است که رنگهای سرد و گرم نیز در نوعی توازن با پختگی بر گستره بوم نقش بستهاند.
جعفر روحبخش، خود درباره نقاشیهایش چنین میگوید: «من در نقاشی به آنچه میآفرینم، هرگز نمیاندیشم. نمیدانم القای اندیشه به وسیله رنگ و بوم یعنی چه! من از نقاشی لذت میبرم. در نقاشی تولد مییابم. در کار خود به نتیجه نمیاندیشم. حاصل کار نتیجه را نشان میدهد. برخی از بینندگان آثارم میگویند: تابلوها خیلی زیبا هستند، آرامش میدهند؛ در این شرایطی که بعضی از ماشینیسم و سایر مظاهر تمدن امروزی دم میزنند، آدم در این تابلوها یک نوع امیدوار بودن و پویایی حس میکند؛ خوب، رسیدن به یک نوع زیبایی، که از نظر تکنیک و هماهنگی با تحولات سبکی تا آن حد موفق باشد و بتواند بیننده امروز را این چنین برانگیزاند، میتواند هدف آفرینش هنری باشد»[۱].
[۱] . در گفتوگو با اسماعیل خوئی، مجله نگین، ۳۱ شهریور ۱۳۴۹، ص ۱۷.