علی رخساز که از مهمترین شاگردان نوآور کمالالملک به شمار میآید، در اثر شاخص حاضر گوشهای از طبیعت رنگارنگ ایران را به تصویر درآورده است. طبیعتی که آشکارا رنگ رخسار آن خبر میدهد از سِر درون. سِری که در واقع چیزی نیست جز، خاکی آشنا و گوشهای از مناظر بکر ایران در فصلی زنده و آفتابی. رخساز در اثر خود مانند نگارگران مکتب شیراز، بیش از هر چیز بر افق بلند تأکید دارد و چون نگارگران این مکتب سهم کمتری از طبیعت را به آسمان اختصاص داده است. گویی جهانبینی نقاش در تأکید بر زمین، رویش و مفاهیمی اینچنین تبلور یافته است. جهان نقاشی رخساز تجسم آفتاب و مناظر دستنخوردهایست که حاصل مکاشفه و غور هنرمند در طبیعت است. در همین طبیعتنگاری، رویکرد مدرنیستی کاملاً هویداست.
زاویه نگاه هنرمند بر قابی بسته متمرکز است که در عمق آن پُشتههایی از طبیعت سبز، خودنمایی میکنند. آرامش کاملی بر فضای نقاشی حکمفرماست و چنین به نظر میرسد که خالق اثر، این صحنه را مستقیماً از طبیعت کار کرده است. به طور کلی باید در نظر داشت که خروج هنرمند از فضای بسته آتلیه و حضورش در طبیعت، و حتی استفاده از مدل زنده، دستاورد جدیدی بود که با حضور کمالالملک و شاگردانش در عرصه هنر ایران، حاصل شد. این تحول نخستین جرقههای نگاه مدرن به نقاشی را رقم زد که به طور آشکار متأثر از سنت امپرسیونیستها بوده است.
هنر علی رخساز وابسته به رمز و راز نهفته در طبیعت است. بسیاری از آثارش پیوستگی عجیبی با کوهها، درهها و بستر رودهای ایران دارند. حتی در دورهای سنگریزههای رنگی و سنگهای تراشخورده به دست طبیعت و امواج رودخانهها را عناصر اصلی کارش قرار داده و بدین ترتیب دوره مهم هنری او پدیدار گردید که بعدها به دوره آثار موزائیکی وی شناخته شد.
علی رخساز فرزند غلامرضا رخساز، یکی از شاگردان صاحب سبک کمالالملک است. پدرش از سرآمدان هنر میناکاری در اصفهان بود. وی هنگام کودکی نخستین جلوههای هنر را در دستان پدر دید و شیفته آن شد. با توجه به سماجت او در یادگیری هنر و از آنجایی که پدرش دوستیِ دیرینهای با کمالالملک داشت، به مدرسه صنایع مستظرفه راه پیدا کرد. او خیلی سریع راه و رسم نقاشی را به طور استادانهای آموخت و در طراحی، سیاهقلم، آبرنگ و نقاشی با موزائیک به پیشرفتهای قابل توجهی رسید.
بعد از چهار سال حضور در کلاس کمالالملک، نمایشگاهی از آثار شاگردان وی در مدرسه برگزار شد و کمالالملک تابلویی از رخساز با عنوان شکارچیها را بهعنوان اثر نخست برگزید. همان روز صادقخان مستشارالدوله (از دولتمردان قاجار و پهلوی) تابلو را به مبلغ خوبی از او خرید. پس از آن نمایشگاه، رخساز موفق به کسب دیپلم مدرسه شد. تابلوهای کاروانسرا (۱۳۰۵)، باغ سعدی (۱۳۰۹)، رمالِ طالعبین (۱۳۱۴)، گاو بالدار تخت جمشید (۱۳۱۸)، چوپان و همسرش (۱۳۵۴)، دخترک گلبهدست (۱۳۵۰) و دخترک در آستانه خانه (۱۳۵۷) از شاخصترین آثار رخساز محسوب میشوند. همچنین دوازده تابلوی رنگروغن نیز با الهام از صحنهها و قهرمانهای شاهنامه آفریده است که شهرت زیادی دارند. از کارهای شاخص رنگروغن این هنرمند مدرنیست نیز میتوان به آثاری چون حکیم ابوالقاسم فردوسی (۱۳۱۰)، دروازه همه ملتها (۱۳۱۸)، کودکی دخترم فاطمه (۱۳۱۸)، شیران اسیر قفس (۱۳۲۶)، زاغی (۱۳۲۷)، آسیاب در پاییز (۱۳۲۸)، کوچه پسقلعه (۱۳۳۵)، سگ خفته (۱۳۳۸)، آسیاب در بهار (۱۳۵۰)، استاد کمالالملک (کپی، ۱۳۵۷) و مانی نقاش (۱۳۵۹) اشاره کرد.