نقاشیهای سعیدی با سوژه درختان و چشماندازهایی از طبیعت، دستاورد مهمی در عرصه هنر نوگرا و طبیعتپردازی مدرن ایران به حساب میآیند. آثار او در اواسط دهه چهل کیفیتی لطیف، شاعرانه (ملهم از جهانی تغزلی) و بیزمان پیدا کردند؛ مثل اثر حاضر که با وجود نظم ساده و با ترکیببندی مایل درختها که در آن حاکم شده، یادآور جهانی نامیرا و معلق است، آنچنان که بخشهای مختلف و جدای شاخههای درختان تبریزی با پژواک رنگهای مکمل به هم پیوند خورده و تقاطعهای به وجود آمده از تجمع خطوط و رنگها، سبک کار نقاش را به مرزهای نقاشی آبستره هندسی نزدیک میکند.
منظره در نظر اول با حرکتی بیوقفه و نیرومند، مخاطب را در جای خود میخکوب میکند، اما بعد از درنگی کوتاه، ویژگیهای غافلگیرکننده بیشتری را از خود به نمایش میگذارد. در واقع منظره دو کانون دارد: یکی مرکز تجمع شاخ و برگها در سمت راست بالای تصویر که با همگرایی لکههای رنگی (طیفهای رنگ سبز) چشم را به سوی نقطه مرکزی تابلو هدایت میکند و دیگری نقوش درشت تنه درختان و لکههای سفید رنگ در سمت چپ پایین که در نمایی نزدیکتر به بیننده (با حالتی گریز از مرکز) از افق و قاب تابلو فراتر میروند. اما شگفتی کار سعیدی در حفظ تعادل در تار و پود نقشمایهها و ایجاد همچشمی (انطباق) در بیانی هنرمندانه با دلالتهای شاعرانه است که ارزش کار او را دوچندان میکند.
در اثر حاضر درک نقاش از طبیعت و عمق احساس او به یک اندازه چشمگیر است. هرچند در بهرهگیری از پرسپکتیو در کارش نیز اصالت دارد ولی هوشمندانه و در غیاب فیگور از سایهپردازی گریزان است. همچنین سعیدی در اینجا، دوگانگی زمین و آسمان را آگاهانه حذف کرده تا روایتی متفاوت از شیوه منظرهپردازیهایش ارایه کند. به همین خاطر است که پسزمینه را با رنگ خاکی (استعارهای از زمین گرم در مقابل آسمان سرد) به صورتی یکپارچه و همگن به تصویر کشیده تا این فضای تکفام، توجه مخاطب را به سمت سوژه اصلی یعنی درخت معطوف سازد.
ضربهقلمهای سعیدی در اینجا با هیجانی بیشتر از برخی از آثارش، به سیلابی میماند که سراسر بوم را فرا گرفته و با تلاطم شگفتانگیزی از زوایای مختلف وارد صحنه میشود. شاید به همین خاطر است که ساختار نقاشی و نوع ساماندهی رنگها در این اثر بیننده را به یاد نقاشیهای ونسان ونگوگ از مناظر و درختان در سنرمی (۱۸۸۹م) میاندازد. هرچند دغدغه سعیدی به عنوان نقاشی از مشرقزمین، همواره ارایه منظری خوشبینانه و تصویری مرئی از دنیای خیالانگیز و نامرئی پردیس یا باغ بهشتی بوده است. از این روست که درختان ازلی ابوالقاسم سعیدی جایگاه مهمی در تاریخ هنر به خود اختصاص داده و نوع بیانش برای او شهرتی جهانی به ارمغان آوردهاند.