- در استیتمنت نوشته شده که این نمایشگاه به بررسی ۱۲ اثر از هنرمندان برجسته هنر مدرن ایران میپردازد، اما عنوان نمایشگاه «نه اثر از هنر مدرن ایرانیان» است. دلیل این اختلاف یا تناقض در استیتمنت و عنوان نمایشگاه چیست؟
در این نمایشگاه از نه هنرمند اثر هنری به نمایش گذاشته شده است. از آقای تناولی یک مجموعه چهارتایی داریم. این مجموعه متعلق به سال ۲۰۰۲ و از مجموعه برنزی «هیچ» است. در استیتمنت به این مجموعه اشاره شده و با احتساب آنها میتوان گفت ۱۲ اثر به نمایش درآمده است.
- آنطور که در استیتمنت آمده است، این نمایشگاه از خلال آثار به نمایش درآمده، قصد دارد نگاهی به جنبش هنر مدرن ایران داشته باشد. با توجه به چنین رویکردی چطور شد این آثار برای نمایشگاه انتخاب شدند؟ در واقع ملاک انتخاب این آثار چه بود و چرا این تعداد اثر؟ مثلا از سیراک ملکنیان اثر به نمایش گذاشته شده اما از مارکو گریگوریان اثری انتخاب نشده است؟ ضمن اینکه چرا نمایشگاهی از آثار هنرمندان جوان برگزار نکردید؟
اولاً همانطور که در عکسها و تصویرها نیز قابل مشاهده است، ما فضای محدودی داشتیم که در واقع یک گالری کوچک و یک اتاق است. طبعاً اگر میخواستیم آثار هنرمندان شاخص دیگری را در این نمایشگاه نمایش دهیم، اسامی زیادی را شامل میشد که جایشان اینجا خالی است. ما سعی کردیم با توجه به محدودیتها یکسری آثار را نمایش دهیم که به نوعی نماینده طیفهای مختلف هنر مدرن ایران باشند. این کار، بسیار مشکل است و فکر نمیکنم لزوما موفق شده باشیم چون اگر بخواهیم این کار را به درستی انجام دهیم، به فضای بزرگتری نیاز بود. منتهی سعی کردیم از طیفهای مختلف از کارهای آبستره تا فیگوراتیو و یا از مکتب سقاخانه و خوشنویسی معاصر، نمونهای گرد آوریم. به همین دلیل هم برخی از آثار برای این نمایشگاه انتخاب شدند. در مورد این پرسش که چرا از هنرمندان جوان کار نداریم، باید گفت این نمایشگاه دومین همکاری من با گالری باوان است. نمایشگاه اول ما در ماه اکتبر در همین مکان برگزار شد. در آن نمایشگاه آثار هنرمندان جوان را به نمایش گذاشتیم. شخصاً خیلی دوست دارم آثار هنرمندان جوان را نمایش دهم اما به خاطر اینکه این نمایشگاه بیشتر در مورد هنرمندان مدرنیسم بود، ما به همان نسل اکتفا کردیم.
- چطور شد این نمایشگاه را در لندن برگزار کردید؟ چرا شهرهای دیگر همچون پاریس، سئول و… برای برگزاری این نمایشگاه انتخاب نشد؟
این نمایشگاه در کرامول پالاس برگزار شد. در این مجموعه، فضاهای همراه با عضویت وجود دارد که گالریها میتوانند در آن نمایشگاه برگزار کنند. دوست و همکار من خانم ایوبی از گالری باوان عضو این مجموعه است. آنها میتوانند طی سال، دو سه نمایشگاه با همکاری کرامول برگزار کنند. در نتیجه این نمایشگاه مربوط به برنامه سالانه گالری باوان در لندن است. البته من فکر میکنم گالری باوان در سئول یا شهرهای دیگر هم برنامه خواهد داشت که حتما اطلاع رسانی خواهند کرد. به هر حال این نمایشگاه مربوط به آرتفر خاصی نبوده است.
- به نظر میرسد تمایل گالریهای ایرانی برای برگزاری نمایشگاه در لندن زیاد شده است. آیا گالری باوان قصد دارد فعالیتهای نمایشگاهیاش را در لندن ادامه دهد؟
فکر میکنم همینطور است. گالری در برنامهریزی میانمدت یا حتی دراز مدت خود، چنین برنامهای دارد اما در پاسخ به پرسش اول، به هرحال لندن یکی از قطبهای هنری دنیاست. حراجهای مهم در لندن برگزار میشوند و موزههای بسیار متنوعی در اینجا فعالیت میکنند. حضور در لندن همیشه بسیار مطلوب است و همهی گالریها دوست دارند در این شهر حضور داشته باشند.
- در حراجهای بزرگ ماه گذشته، آثاری از هنرمندان ایرانی شرکت داشتهاند. آیا هدفی از همزمانی این نمایشگاه با حراجهای خاورمیانه کریستیز و بونامز داشتید؟ اساساً این همزمانی چه تاثیری بر فروش آثار نمایشگاهی میگذارد؟
برای ما این تلاقی چیزی از پیش تعیین شده نبود و به نوعی برنامهریزی این نمایشگاه از قبل انجام شده بود. ولی فکر میکنم همزمانی هر دو رویداد، تاثیر منفی ندارد. اگر در کنار آن حراج، نمایشگاه دیگری هم برگزار شده باشد که در راستای حراج باشد، به خریدارها و مجموعهدارهایی که حراجها را دنبال میکنند، کمک میکند. به نظرم این همزمانی جالب است و در واقع میتواند به نفع خریدارها و برگزارکنندهها باشد.
- کیوریت کردن این نمایشگاه چقدر زمان برد؟
فکر میکنم تقریبا دو ماه روی نمایشگاه کار کردیم. ایدهی نمایشگاه از مدتها قبل مطرح شده بود و در حال کار روی آن بودیم؛ ولی از وقتی تاریخ نمایشگاه قطعی شد و باید اقدام به جمعآوری آثار میکردیم، شاید حدود دو ماه زمان برد و کار فشرده کردیم. موضوع این نمایشگاه، مبحث جامعی در هنرهای تجسمی ایران بود. ضمن اینکه آشنایی با آن وجود داشت ولی برای ما مهم بود که بتوانیم آثار خوبی را به نمایش بگذاریم. پس بخش عمده کار به همین هدف برمیگشت.
- مخاطب اصلی این نمایشگاه چه کسانی هستند؟ ایرانیان ساکن لندن یا جامعه هنری و مردم انگلستان؟
به نظرم بیشتر مخاطبان ما ایرانیها هستند؛ ولی همانطور که قبلا هم گفتم خود مجموعه کرامول، تعدادی گالری دارد. مثلاً در همین سالن کناری، نمایشگاهی از آثار هنر مدرن و معاصر مراکش در حال برگزاری است. شب افتتاحیه نمایشگاه ما و آنها یکی بود و همین موضوع جالبی بود چون بازدیدکنندگان از هر دو نمایشگاه دیدن کردند و فرصت داشتند که هر دو نمایشگاه را ببینند؛ نمایشگاهی از دو کشور مختلف و یک دوره که به نوعی قابلیت مقایسه را به بازدیدکنندگان میداد و امکان شکلگیری دیالوگ و گفتوگو را هم ایجاد کرد. خیلی از افرادی که به این مجموعه میآیند، افرادی هستند که با هنر ایران آشنایی ندارند؛ ولی وقتی به دیدن نمایشگاه میآیند با هنر ایران آشنا میشوند و برایشان بسیار جالب است. در واقع این گفتمان نه فقط برای مخاطبانی که با هنر ایران آشنا هستند، بلکه میان افرادی که به هر دلیل وارد این مجموعه میشوند نیز شکل میگیرد.
- به طور کلی بازار هنرمندان ایرانی در لندن را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من بازار خوبی است حالا نه فقط برای هنرمندان ایرانی بلکه از نظر بازار هنر، لندن همیشه یک جای منحصربهفرد است. برای هنر ایران هم خیلی جای شاخصی بوده است. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، با توجه به حضور حراجهایی مانند ساتبیز، کریستیز و بونامز و حراجهایی با موضوع هنر ایران و خاورمیانه که طی سال در این شهر برگزار میشوند، میتوان تصور کرد که چرا لندن جای مهمی است و هنرمندان در این شهر نمایشگاه برگزار میکنند.
- با توجه به تجربهی کیوریتوری در داخل و خارج از ایران، آیا کیوریت کردن یک نمایشگاه برای یک نمایشگاه داخلی با خارجی تفاوت دارد؟
تفاوت خیلی خاصی را در آن نمیبینم، بستگی دارد به اینکه کیوریتور دوست داشته باشد با هنرمندان بومی جایی که زندگی میکند، کار کند یا دوست دارد هنر یک منطقه را در مکان جغرافیایی دیگری معرفی کند. فکر میکنم وقتی شما با داخل ایران کار میکنید، زبان فارسی و دانش شما نسبت به فرهنگ منطقه عامل مهمی است درحالیکه وقتی نمایشگاهی را از مکانی به مکانی دیگر میبرید، باید با زبان کشور دوم و مسائل فرهنگی آنجا آشنا باشید. به نظر من سختی کار در این است که شما نمیتوانید فقط به فرهنگ کشوری که از آنجا آمدهاید، اکتفا کنید. شما باید بتوانید یک پل فرهنگی ایجاد کنید و این کار هم نیاز به شناخت دو طرفه دارد.
- از آنجا که شما کتاب «تاریخ مختصر کیوریتوری» را که از سوی نشر نظر منتشر شده است، به فارسی ترجمه کردهاید، اگر بخواهید نگاهی کلی به موضوع کیوریتوری در ایران داشته باشید، آن را چطور ارزیابی میکنید و به نظرتان جایگاه کیوریتوری در ایران از نظر سطح یا استانداردهایی که در دنیا اعمال میشود، چگونه است؟
من خودم را در جایگاهی نمیبینم که بتوانم نظر خاصی در این مورد دهم. به هر حال ما کیوریتورهای ایرانیِ درجهیک بسیاری داریم که هم در ایران کار میکنند و هم در خارج از ایران. نامها زیاد هستند و به همین دلیل نمیتوانم نام ببرم. کیوریتورهای ایرانی از سطح خوبی برخوردار هستند، اما متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل محدودیتهای سفر، کرونا، مشکلات اقتصادی و سیاسی، هنر در ایران تحتتاثیر این مسائل قرار گرفته است. شاید آن جنبوجوشی که قبلا وجود داشت، الان در جامعه هنری ایران نیست و مشکلات سیاسی و اجتماعی، تأثیرات منفی بر هنر گذاشته است. با همه اینها کیوریتورها کارشان را انجام میدهند. امیدوارم این مسیر متوقف نشود و این پویایی همچنان وجود داشته باشد.
- شما در گفتوگویی که سال گذشته با روزنامه اعتماد انجام دادید، گفته بودید که «حرفه کیوریتوری در تعریف کلاسیک آن، یک مشغله نظری و اندیشهمحور است، نه اقتصادی»، به غیر از تعریف کلاسیک آن، آیا تعاریف دیگری هم به ضرورت زمانه ایجاد شده است که آن را اقتصاد-محور ارائه کرده باشد؟
قطعاً ایجاد شده است. به هرحال مثل هر حرفهی دیگری حتی استاد دانشگاه هم باید امرار معاش کند و نمیتوان مسائل اقتصادی را از هیچ حرفهی دیگری جدا کرد. در نتیجه کیوریتور، به جز اینکه فعالیتی فرهنگی و نظری انجام میدهد، فعالیت اقتصادی هم باید براش در نظر گرفته شود. آنچه ما به صورت کلاسیک به عنوان حرفهی کیوریتوری میشناسیم، فعالیت موزهای است؛ فعالیتی که یک کیوریتور برای یک نهاد هنری انجام میدهد و بعد از آن میتواند وارد فضای تجاری شود و گالریهای خصوصی بخشی از آن هستند. تعریفی که من ارائه کردم که حالا شاید در آن کتاب بیشتر به آن پرداخته شده است، به این موضوع برمیگردد که کیوریتورها چگونه از طریق فعالیت در موزهها، یک نوع فرهنگسازی عمیقی انجام میدهند و شاید بتوان گفت نقشی مانند یک باستانشناس را ارائه میکنند؛ یعنی نوعی باستانشناسی هنری که ما بتوانیم از طریق آن به هنر معاصر و مدرن بپردازیم و نگاهی تاریخی داشته باشیم؛ به همین دلیل قطعا نگاه اقتصادی وجود دارد و کیوریتورها در بازار هنر فعالیت میکنند، ولی متاسفانه اینطور جا افتاده است که فعالیت کیوریتورها، بیشتر با فعالیت اقتصادی تعریف میشود، در صورتی که این نکته اشتباه است و نمیتوان آن را به همه فعالیتهای کیوریتوری تعمیم داد. ما باید حتما به بخش غیر اقتصادی، نظری و تاریخ هنری آن نیز توجه کنیم.
- شما در همان گفتوگو عنوان کردهاید که «اینترنت حرفه کیوریتوری را دموکراتیزه و همگانی کرده است. امروزه هر کسی صفحهای در شبکههای اجتماعی دارد بهنوعی با تولید و انتخاب محتوا برای آن صفحه در حال کیوریتکردن است». فکر میکنید این موضوع به حوزه کیوریتوری کمک میکند یا در نهایت به آن آسیب خواهد زد؟
به نظرم تداخلی با یکدیگر ندارند، یعنی آسیبی به هم نمیزنند. آنچه ما به عنوان کیوریتوری هنری میشناسیم، چهار وظیفه کلی برایش تعریف شده است. یکی از بخشها انتخاب و خریداری آثار است. بخش دیگر نوشتن در مورد آثار است شامل کاتالوگ، نوشتن اطلاعات آثار برای موزهها و نوشتن مقاله. بخش دیگر، نگهداری و محافظت از آثار است، به این معنا که آثار صدمه نبینند و به شیوه درستی انبار شوند. بخش چهارم نمایش آثار است که متاسفانه امروزه همهی تمرکز ما روی بخش چهارم است و همگی فکر میکنیم کار کیوریتور نمایش تعدادی اثر است. نباید از این نکته غافل شویم که کیوریتوری شبیه کوه یخی زیر آب است و نوکش که بخش نمایش اثر است، در بیرون نمایان شده. منتهی سه بخش اول هم مهماند؛ زیرا منجر به انتخاب و نمایش آثار میشوند. به نظرم در حال حاضر آنچه از کیوریتوری درک میشود، این است که نمایشگاهی برگزار شود و شما وارد نمایشگاهی شوید که کیوریتورش شخص خاصی است. در فضای اینترنت هم همینطور است، افراد یکسری آثار انتخاب میکنند و نمایش میدهند. اگر ما دانشمان را راجع به کیوریتوری بالاتر ببریم و از بخشهایی که اشاره کردم، غافل نشویم، اشکالی ندارد که همه کیوریتور باشند. فکر نمیکنم اگر به فعالیتی بیشتر پرداخته شود، آن را تضعیف میکند ولی باید اصول و مبنایش را خوب بشناسیم.
- به غیر از تابلوی آیدین آغداشلو که متعلق به سال جاری است (۲۰۲۴) بقیه آثار مربوط به دورههایی از کار هنرمندان است که از نظر زمانی، نزدیکی بیشتری با دوره مدرن دارند اما درباره اثر آیدین آغداشلو اگرچه مربوط به مجموعه «خاطرات انهدام» است اما سال خلق آن در مقایسه با هنر مدرن که برای عنوان نمایشگاه انتخاب شده، کمی ابهام برانگیز است. ملاک انتخاب این اثر، صرفا خود هنرمند به عنوان یک هنرمند مدرن بوده یا از نظر ملاکهای هنری این اثر را جزو آثار مدرن میدانید؟
میان آثاری که در این نمایشگاه داریم، یک اثر دیگر هم هست که نسبتاً متأخر به شمار میرود. منظورم اثر خانم منیر فرمانفرماییان است که متعلق به سال ۲۰۱۷ است. در بقیه آثار اینطور نیست، مثل کار منوچهر یکتایی که مربوط به سال ۱۹۵۲ است. ما بیشتر به این موضوع پرداختهایم که آن هنرمند متعلق به چه بخشی از تاریخ هنر ایران بوده است و جایگاهش در تاریخ هنر ایران چطور تعریف میشود. آیدین آغداشلو به عنوان یکی از هنرمندان هنر مدرن ایران شناخته میشود. او متولد ۱۳۱۹ است و بیشتر فعالیتهای هنریاش از دهه ۵۰ شمسی شروع شده که در محدوده هنر مدرن تعریف میشود. آیدین آغداشلو مجموعه «خاطرات انهدام» را تقریبا از سال ۱۳۵۴ شروع کرد و این اثر که برای این نمایشگاه انتخاب شده هم از همان مجموعه است. اثر حاضر ضمن اینکه در دسترس و متعلق به سال ۲۰۲۴ است، از نظر اصول، استیتمنت و تفسیر اثر، جدا از خط فکری آیدین آغداشلوی دهه ۱۳۵۰ شمسی نیست. در نتیجه، ما این اثر را به نمایشگاه آوردیم. اگر ایشان مجموعهای را شروع کرده بود که متعلق به آن دوره نبود، نمیتوانستیم آن را نمایش دهیم.