تهران،
میرزای شیرازی شمالی، خیابان دلاویز، پلاک ۱۸
10 تیر1 July - 24 تیر 140115 July 2022
در نقاشیهای اخیر مهتا معینی زنانی با لباس خانه دیده میشوند، در حالی که پشت به بیننده و روبروی فضایی خالی یا آسمان هستند یا به آن مینگرند. زنان، انگار در آستانهی مکان یا شرایطی هستند یا منتظر در پشت پنجرهای . تنهایی و ندیدن چهره، همدلی ما را بیشتر کرده و تاویل پذیر به شرایطی است که در آن به سر میبریم. انگار زنان، مجسمههایی از تنهایی و استیصال یا انتظار ما هستند. این نقاشیها امروزی شدهی پیکرهی زنان در مینیاتورهای ایرانی نیز هستند، بیآنکه بخواهند تداعیگر آن باشند. نقوش بر لباس برخی، حالت حزن و ملايمت نقاشی ها را لطیفتر کرده است. معینی در این نقاشیها جنبههای بیانگر زنان را با دستهبندی رنگهای بیشتر، آبی و بنفش و سبزهای خاموش و خاکستری و سفید و شکل ایستادن یا نشستن پیکرهها و سادهسازیشان تشدید میکند. فضای خالی این نقاشیها، خود عرصهای برای انتقال سکون و غربتی است که یادآور نقاشیهای شرق دور است. این نقاشیها همنوایی ما را به خود میخوانند، میتوانید آنها را ساعتها نگاه کنید و به فکر فرو روید، به همان شکل که زنان در فضای آنها چنین کردهاند.
- بهنام کامرانی
* برگرفته از شعر احمد شاملو به همین نام
باید استاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد
چرا که اگر به گاه آمده باشی دربان به انتظار توست و اگر بی گاه به کوفتن ات پاسخی نمی آید. کوتاه است در، پس آن به که فروتن باشی. آینه ای نیک پرداخته توانی بود
آنجا
که آنجا تو را کسی به انتظار نیست
تنها تو آنجا موجودیت مطلقی
و خاطرات تا جاودان جاویدان در گذرگاه ادوار داوری خواهد شد.