تهران،
خیابان کریمخانزند، خیابان سنایی، کوچهی سیزدهم، پلاک ۵
8 بهمن27 January - 19 بهمن 13957 February 2017
جهانی فرو رفته در صلحی غمگین
در نگاه جستجوگر محمد طباطبائی انسان رانده شده از بهشت، دیگر در زمین نیز جایی ندارد و بدین سبب در عزیمت به سرزمینی تازه در فضایی سرد و خاموش، معلق مانده است. سکون غمبارِ حاکم بر فضا، خبر از متلاشی شدن امنیتی خوشبینانه را میدهد. صلحی به اجبار برای بقاء، ماحصلِ تمامیِ ادوار بودنِ بشر است. پیکرهها به سکوتی مطلق فراخوانده می شوند؛ سکوتی که پس از یک جنجالِ بی نتیجه، خواهی نخواهی پیش میآید تا «بود» را ممکن سازد. در این پیکرههای شبه گونه، زن مفهومی است که در حد فاصل دو معنا در نوسان است: در وجه اول همچون موجودی مقدس، سنبلی از زایش و زایندگی است که امکان حیات را ممکن میسازد و میتوان در آغوشش امنیت و صلح را تجربه کرد و در وجه دوم زنی جوان، زیبا و فریبنده که قدرت آفرینندگیش از درون به پوچی رسیده است. موجودی با موهای پریشان که عدم تجسم چهرهاش در کنار لباسهایی پرطمطراق این نوسان را شدت میبخشد. و این چنین مخاطب در برخورد با تابلوهای محمد طباطبائی لحظهای از تعلیق را تجربه میکند؛ تعلیقی آرام که در عین حال دلهرهآور است.
سمیه رمضان ماهی
در نگاه جستجوگر محمد طباطبائی انسان رانده شده از بهشت، دیگر در زمین نیز جایی ندارد و بدین سبب در عزیمت به سرزمینی تازه در فضایی سرد و خاموش، معلق مانده است. سکون غمبارِ حاکم بر فضا، خبر از متلاشی شدن امنیتی خوشبینانه را میدهد. صلحی به اجبار برای بقاء، ماحصلِ تمامیِ ادوار بودنِ بشر است. پیکرهها به سکوتی مطلق فراخوانده می شوند؛ سکوتی که پس از یک جنجالِ بی نتیجه، خواهی نخواهی پیش میآید تا «بود» را ممکن سازد. در این پیکرههای شبه گونه، زن مفهومی است که در حد فاصل دو معنا در نوسان است: در وجه اول همچون موجودی مقدس، سنبلی از زایش و زایندگی است که امکان حیات را ممکن میسازد و میتوان در آغوشش امنیت و صلح را تجربه کرد و در وجه دوم زنی جوان، زیبا و فریبنده که قدرت آفرینندگیش از درون به پوچی رسیده است. موجودی با موهای پریشان که عدم تجسم چهرهاش در کنار لباسهایی پرطمطراق این نوسان را شدت میبخشد. و این چنین مخاطب در برخورد با تابلوهای محمد طباطبائی لحظهای از تعلیق را تجربه میکند؛ تعلیقی آرام که در عین حال دلهرهآور است.
سمیه رمضان ماهی