تهران،
میدان هفت تیر، خیابان مفتح جنوبی، خیابان تور، خیابان وفایی ورمرز آبادی، بن بست ابهری، پلاک ۵
28 آذر 140419 December 2025 - 8 دی 140429 December 2025
سنگ و گل، دو عنصر بنیادی این جهاناند: یکی یادگار زمین و حافظه، و دیگری بازتاب لحظه و میل به رویش.
حضور همزمان این دو ماده، استعارهای از انسان امروز است؛ انسانی که میان ضرورتِ ماندن در خاطره و حرکت بهسوی نو شدن، در تعلیقی خاموش بهسر میبرد. در این اثر، سنگها به اندیشههایی فشرده و گلها به جریانهایی رها بدل شدهاند؛ دو قطبِ یک تجربهٔ واحد که پیوسته یکدیگر را فرامیخوانند.
حضور همزمان این دو ماده، استعارهای از انسان امروز است؛ انسانی که میان ضرورتِ ماندن در خاطره و حرکت بهسوی نو شدن، در تعلیقی خاموش بهسر میبرد. در این اثر، سنگها به اندیشههایی فشرده و گلها به جریانهایی رها بدل شدهاند؛ دو قطبِ یک تجربهٔ واحد که پیوسته یکدیگر را فرامیخوانند.
در امتداد همین نگاه، ردّ خاطرهای کهن ــ خاطرهای در آستانهٔ فراموشی ــ بر کاغذهایی نشسته است که از مکانی دیگر آمده و در روایتی تازه پیوند خوردهاند تا دوباره زنده شوند. این جابهجاییِ ماده، این ازجاکندگی و بازنویسی، بازتابی از رابطهٔ بیپایان انسان با زمان، تاریخ و تجربه است؛ یادآوری اینکه هیچ ثبت و حافظهای قطعی نیست و هر آنچه مینویسیم، در لحظهای دیگر از نو تفسیر میشود.
آنچه در نهایت جستوجو میکنم، لحظهٔ تعلیق است؛ لحظهای که نور از دل تاریکی برمیجوشد، خاطره دوباره نوشته میشود و هستی بر مرز باریکِ ظهور و محو شدن معنا مییابد.