تهران،
خیابان دروس، خیابان یارمحمدی، بنبست طالقانی، پلاک ۸
7 اردیبهشت26 April - 21 اردیبهشت 140310 May 2024
بازماندهای از دیروز که فردا را رقم میزند.
ریحانه افضلیان
همیشه برایم هنرمندانی که بقای خود را در کشف میان پیوندهای اثر و زندگی شان می بینند ستودنی اند . دراین زیست آگاهانه، هنرمند جستجوگر است و آنقدر با اتفاقات گوناگون به این سو و آن سو کشیده می شود تا داستان شخصی خود را کشف کند و انتخاب می کند آگاهانه به کدام مسیر سپرده شود .کارهای ریحانه افضلیان پیش از تجسم در ذهن از دل دست هایش زاییده می شوند.دست ها ماده را زیر و رو می کنند، جان می دهند و جان می گیرند تا آنجا که تجربیات زیستی به عناصر بنیادی ماده منتقل شوند . این انتقال از اثری به اثر دیگر پیش می رود و فرم های نو از دل یکدیگر زاده می شوند . هر قطعه از پیشینیان خود متولد می شود و این مرگ و زایش، همزمان از کاری به کار دیگر منتقل می شود . بافت امکان لمس اثر و تجربه احساسات را فراهم می کند، دست ها را به مکاشفه ی جهان دعوت می کند و از این طریق هنرمند نیز به عناصر زمینی اش نفوذ می کند . گیاه برای ریحانه بهانه ای است که این جستجوگری نمایان شود . او به جذابیت های ظاهری آنها بسنده نمی کند و به عمق لایه های تشکیل دهنده به مواد معدنی و خاک و هر آنچه در آن زایش است متصل می شود . مرگ و زندگی مشترک ترین تجربه زیستی ما انسان ها است . لمس هر یک در گروی لمس دیگری است و این سرنوشت مشترک بدون توقف میان ما در حرکت است . سلسله حرکت ها و تکرارهای این مجموعه داستان بازماندگان زمین را روایت می کنند که در پناه یکدیگر به انتظار نشسته اند
در هر دشتی که لاله زاری بوده ست هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
از سرخی خون شهریاری بوده ست خالی ست که بر رخ نگاری بوده ست
خیام
مریم فرشا
همیشه برایم هنرمندانی که بقای خود را در کشف میان پیوندهای اثر و زندگی شان می بینند ستودنی اند . دراین زیست آگاهانه، هنرمند جستجوگر است و آنقدر با اتفاقات گوناگون به این سو و آن سو کشیده می شود تا داستان شخصی خود را کشف کند و انتخاب می کند آگاهانه به کدام مسیر سپرده شود .کارهای ریحانه افضلیان پیش از تجسم در ذهن از دل دست هایش زاییده می شوند.دست ها ماده را زیر و رو می کنند، جان می دهند و جان می گیرند تا آنجا که تجربیات زیستی به عناصر بنیادی ماده منتقل شوند . این انتقال از اثری به اثر دیگر پیش می رود و فرم های نو از دل یکدیگر زاده می شوند . هر قطعه از پیشینیان خود متولد می شود و این مرگ و زایش، همزمان از کاری به کار دیگر منتقل می شود . بافت امکان لمس اثر و تجربه احساسات را فراهم می کند، دست ها را به مکاشفه ی جهان دعوت می کند و از این طریق هنرمند نیز به عناصر زمینی اش نفوذ می کند . گیاه برای ریحانه بهانه ای است که این جستجوگری نمایان شود . او به جذابیت های ظاهری آنها بسنده نمی کند و به عمق لایه های تشکیل دهنده به مواد معدنی و خاک و هر آنچه در آن زایش است متصل می شود . مرگ و زندگی مشترک ترین تجربه زیستی ما انسان ها است . لمس هر یک در گروی لمس دیگری است و این سرنوشت مشترک بدون توقف میان ما در حرکت است . سلسله حرکت ها و تکرارهای این مجموعه داستان بازماندگان زمین را روایت می کنند که در پناه یکدیگر به انتظار نشسته اند
در هر دشتی که لاله زاری بوده ست هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
از سرخی خون شهریاری بوده ست خالی ست که بر رخ نگاری بوده ست
خیام
مریم فرشا