تهران،
خیابان شریعتی، بالاتر از پل رومی، خیابان رضایی، پلاک ۶
30 دی20 January - 6 بهمن 140126 January 2023
سقراط بحث در باب زیبایی را در یک مهمانی آغاز کرد و همهی حضار را واداشت تا دربارهی زیبایی سخن بگویند. رسالهی ضیافتِ افلاطون - که بهمانند بسیاری از نوشتههای او با جدلهای سقراط همراه بود - نخستین گفتار در فهم تجربهی زیباییشناسی است و در یک مهمانی رخ میدهد. شاید این نخستین باری باشد که مهمانی و تجربهی زیباییشناسانه به هم پیوند میخورند. آنچنان که میدانیم مهمانی در یونان باستان و بعدتر در روم باستان، سنتی مهم بوده است؛ فرصتی برای بحث و جدل و همچنین تداوم دادن آیینهای سنتی.
وقتی از آیینهای مذهبی صحبت میکنیم شاید به یاد وداع مسیح با حواریون بیافتیم و برملا کردن راز مهم که یکی از آن دوازده تن خواهد بود که مسیح را به رومیان لو خواهد داد. همهی اینها صحنهای را رقم زدند که «شام آخر» خوانده میشود و از محبوبترین موضوعات نقاشی تاریخ هنر غرب به حساب میآید؛ مبتنی بر مجموعهای از قواعد و قراردادها و تلاش هنرمندان برای دگرگون کردن صحنه برای افزودن باور یا نگاه شخصی به این صحنه که بارها و بارها به تصویر درآمد.
پس شاید عجیب نباشد که بسیاری از پردههای دورهی نئوکلاسیک - گاه با ابعادی عظیم - تصویرگر همین ضیافتها هستند. ضیافتهایی که با حضور خدایان در کنار انسانها تصویر میشد. بعد از کشف دوبارهی تمدن یونان در میانهی سدهی 18 نقاشی هم به پیروی از روح زمانه به سراغ اسطورهها و سنتهای یونان باستان رفت و ضیافت یکی از موضوعاتی بود که در پردههای متعددی به نمایش درآمد.
فارغ از اینها نمایش صحنههای شلوغ، با حضور تعداد فراوان پیکرهها، با حالتهای گوناگون و بیان احساسات مختلف هر نقاش جاهطلبی را به سمت کشیدن صحنهای از یک مهمانی سوق میداد. پس اگر انحطاط روم در پردهی عظیم «رومیان در وقت انحطاط» اثر توماس کوتؤار تصویرگر ضیافتی دیوانهوار است نباید چندان تعجب کرد. آنچه او تصویر کرده بود، یک مهمانی بود با تمامی جلوههای جنونآمیزش؛ از شادی گرفته تا اندوه، از شهوت تا خشم و دیوانگی. انگار تنها در چنین میانهای است که میتوان تمام جنون انسان را تصویر کرد.
روزگار دوران پرشکوه نئوکلاسیکها را برانداخت تا شاگران ناخلفی چون امپرسیونیستها منادی زمانهی جدید شوند. با اینکه این نوآمدگان استادان پیشین را با انگ کهنگی از خود راندند، اما دست از تصویر کردن ضیافتها برنداشتند. آنری دو تولوز لوترک را تا همین امروز هم به عنوان نمایشگر زندگی شبانهی پاریس در سالهای پایانی سدهی 19 و روزهای آغازین قرن 20 میشناسند؛ تصویرگر جشنها و پایکوبیها، ضیافتها و مهمانیها.
صحنههای بزم، بخشی مهم از میراث بصری نگارگری ایرانی است که به شکل فزایندهای در دوران صفویان محبوب میشود. همچنان که نقاشیهای بزرگ رنگ روغنی بر دیوارهای چهلستون هم نمایشگر بزمهایی هستند که در مراسم رسمی ملاقات شاه صفوی با مهمانان خارجی برپا میشدند. میراثاش تا روزگار ما آمد و سر از پردههای قاجاری و بعدتر نقاشیهای قهوهخانهای درآورد.
مهمانیها فرصتی هستند برای رهایی، برای آزاد زیستن از انقیاد بندها. شاید به همین دلیل باشد که یاکوب یوردنینز، آنگاه که داشت در میانهی سدهی 17 مجلس میگساری شاهانهاش را تمام میکرد بر سربخاری به لاتین نوشت nilsimlivsansano quam ebrius هیچکس همچون یک مست به دیوانگان شبیه نیست.
شهرزاد رویایی
وقتی از آیینهای مذهبی صحبت میکنیم شاید به یاد وداع مسیح با حواریون بیافتیم و برملا کردن راز مهم که یکی از آن دوازده تن خواهد بود که مسیح را به رومیان لو خواهد داد. همهی اینها صحنهای را رقم زدند که «شام آخر» خوانده میشود و از محبوبترین موضوعات نقاشی تاریخ هنر غرب به حساب میآید؛ مبتنی بر مجموعهای از قواعد و قراردادها و تلاش هنرمندان برای دگرگون کردن صحنه برای افزودن باور یا نگاه شخصی به این صحنه که بارها و بارها به تصویر درآمد.
پس شاید عجیب نباشد که بسیاری از پردههای دورهی نئوکلاسیک - گاه با ابعادی عظیم - تصویرگر همین ضیافتها هستند. ضیافتهایی که با حضور خدایان در کنار انسانها تصویر میشد. بعد از کشف دوبارهی تمدن یونان در میانهی سدهی 18 نقاشی هم به پیروی از روح زمانه به سراغ اسطورهها و سنتهای یونان باستان رفت و ضیافت یکی از موضوعاتی بود که در پردههای متعددی به نمایش درآمد.
فارغ از اینها نمایش صحنههای شلوغ، با حضور تعداد فراوان پیکرهها، با حالتهای گوناگون و بیان احساسات مختلف هر نقاش جاهطلبی را به سمت کشیدن صحنهای از یک مهمانی سوق میداد. پس اگر انحطاط روم در پردهی عظیم «رومیان در وقت انحطاط» اثر توماس کوتؤار تصویرگر ضیافتی دیوانهوار است نباید چندان تعجب کرد. آنچه او تصویر کرده بود، یک مهمانی بود با تمامی جلوههای جنونآمیزش؛ از شادی گرفته تا اندوه، از شهوت تا خشم و دیوانگی. انگار تنها در چنین میانهای است که میتوان تمام جنون انسان را تصویر کرد.
روزگار دوران پرشکوه نئوکلاسیکها را برانداخت تا شاگران ناخلفی چون امپرسیونیستها منادی زمانهی جدید شوند. با اینکه این نوآمدگان استادان پیشین را با انگ کهنگی از خود راندند، اما دست از تصویر کردن ضیافتها برنداشتند. آنری دو تولوز لوترک را تا همین امروز هم به عنوان نمایشگر زندگی شبانهی پاریس در سالهای پایانی سدهی 19 و روزهای آغازین قرن 20 میشناسند؛ تصویرگر جشنها و پایکوبیها، ضیافتها و مهمانیها.
صحنههای بزم، بخشی مهم از میراث بصری نگارگری ایرانی است که به شکل فزایندهای در دوران صفویان محبوب میشود. همچنان که نقاشیهای بزرگ رنگ روغنی بر دیوارهای چهلستون هم نمایشگر بزمهایی هستند که در مراسم رسمی ملاقات شاه صفوی با مهمانان خارجی برپا میشدند. میراثاش تا روزگار ما آمد و سر از پردههای قاجاری و بعدتر نقاشیهای قهوهخانهای درآورد.
مهمانیها فرصتی هستند برای رهایی، برای آزاد زیستن از انقیاد بندها. شاید به همین دلیل باشد که یاکوب یوردنینز، آنگاه که داشت در میانهی سدهی 17 مجلس میگساری شاهانهاش را تمام میکرد بر سربخاری به لاتین نوشت nilsimlivsansano quam ebrius هیچکس همچون یک مست به دیوانگان شبیه نیست.
شهرزاد رویایی
هنرمندان
نمایشگاه های نزدیک فعلی
زر (عاشقانه نخست)
تهران
18 آبان8 November - 2 آذر 140322 November 2024