تهران،
ظفر، خیابان ناجی، خیابان فرزان، کوچه نوربخش، بلوار مینای شرقی، پلاک42
17 بهمن5 February - 27 بهمن 139915 February 2021
«هفتمین نمایش سالانهی آوتسایدر آرت» از تاریخ ۱۷ تا ۲۷ بهمن ۱۳۹۹ در گالری محسن برگزار میشود. بر پیشانی این آثارِ پختهی خامدستانه، از طرفی ردّ آشکار باورها و اسطورههای منطقهای نشسته و از طرف دیگر گوشههای بیپیرایهی زندگی و روایتهای آن آمده است.
داود کوچکی، سلیم کرمی، مكرمه قنبری، محمودخان، جمشید امینفر، تاجسر جعفری، محمد بنی سی، علیخان عبدالهی، كاظم ای زی، ناخدا عبدالرسول غریبی، قاسم احمدی، نازنین طیبه، سی سی، نوراز، ابوالفضل امین بیدختی و عباس محمدی اروجه هنرمندان این دروه از نمایش هستند.
آغاز قرن بیستم شاهد واقعیتی جدید با مفاهیم جدید بود: (نسبیت). در این مقطع، عقاید و ارزشها دیگر مطلق تلقی نمیشد و واقعیت دیگر آن چیزی نبود که به نظر میرسید. هدف هنرمند، تحقیق در هنر در قالب گفتوگویی انتقادی با هنر دیروز بود. هنرمند در احساسات فردی خود هدف جدیدی پیدا کرده بود (تخیل و برونریزی احساسات).
در این مقطع «ژان ژاک روسو» توجه ویژهای به طبیعتگرایی نشان میدهد و تخیل و عشقورزی را تاکید میکند. «فردریش شیلر» درمورد استعداد سادهلوحانه مینویسد که «ما باید به استعدادهای طبیعی فکر کنیم. سالهای آخر قرن هجدهم گروهی از هنرمندان گرد هم آمدند و اولین کسانی بودند که مهارتهای فنی را تحقیر میکردند. «ون گوگ» تأثیر تعیینکنندهای در این پیشرفت داشت. در نقاشیهای او کیفیتی آشکار است که هنرمند رمانتیک بهدنبال آن بود: (شدت).
درواقع با ظهور هنر مدرن، بیانگری هنری و پدیدآورندگانش بدین شکل بیشتر موردتوجه قرار گرفتند. در آن زمان هنر مدرن در حال پیشروی بود و جنبههای کودکانه نقش برجستهتری را در هنر بازی میکرد. نویسندهی ایتالیایی «چه زاره پاوه زه» اظهار داشت که هنر مدرن بازگشت به دوران کودکی است. گروه «کبرا» بیان مستقیم، بدون هیچگونه کنترل منطقی را نقطهی عزیمت خود مطرح نمود و هنرمندان این گروه شدیدا تحتتاثیر هنر کودکان بودند. «پیكاسو» میخواست دوباره مانند یك كودك نقاشی بكشد! «پل كلی» نقاشیهای كودكان را قدرتمندتر از كار خودش ارزیابی میكرد! این سوال مطرح میشود که چرا این همه علاقه ناگهانی به کودک و بازگشت به مبدا، و علاقهی فزاینده به سادگی، صداقت، غریزه، از نیمهی قرن هجدهم موردتوجه و مطالعه قرار گرفت و چطور فضای آزادیخواهانهتری برای هنر بهوجود آمد؟ درک شده بود که نمایش عینی واقعیت مرئی دیگر امكانپذیر نیست و ترسیم رابطهی درونی هنرمند با سوژه، بیانگر ماهیت نقاشی و مجسمهسازی است. این دقیقا همان چیزیست که یک آوت سایدر آرتیست، بدون در نظر گرفتن هیچ ملاحظهای، با روشی مثالزدنی آن را بیان میکند. در این گرایش هنری هماهنگی نادری وجود دارد که اشیا را به هم متصل میکند. که حاصل رابطهی دوستداشتنی هنرمند با موضوع موردنظر است. او با ذهنی باز عمل میکند. او هیچ دانشی از مختصات و اسلوبهای خلق یک اثر هنری، بهویژه از مشکلات هنری ندارد. آوت سایدر آرت به لطف چنین ذهن بازی، زبان بصری خود را بر اساس بیواسطهگری و درگیری شدید با موضوع توسعه میدهد.
او یک راوی متولد شده که تا پیش از این فرصتی برای گفتن داستان خویش نداشته است. ولی سالها خود را با مونولوگی درونی آماده کرده است، برای لحظهی حساس بیان بصری. این لحظه با یک تغییر اساسی در زندگی شخصی هنرمند آغاز میشود. مثل بیماری، مرگِ یک شریک در زندگی، طلاق، بازنشستگی… و آن لحظهایست که مکانیسم روانشناختی شروع به جبران خسارت کرده و فعال میشود و تصاویر به شکل غیرقابل کنترلی از حافظه یا ناخودآگاه، تغییر شکل یافته یا به صورت رسا مرتب میشود. رویا و واقعیت در این مرحله با هم آمیخته و تصاویری بهوجود میآید که تحسین سوررئالیستها را برمیانگیزد. هنرمند در ارتباط با کارش احساس آزادی میکند، زیرا فقط تجربیات زندگی خود را به تصویر میکشد، نه کمتر و نه بیشتر. در نتیجه آوت سایدر آرت تا حد زیادی صادقانه است. در این گرایش کودک درون هنوز کاملاً ساکت نشده و جهان هنوز بهعنوان یک زمین بازی جادویی پر از پدیدههای الهام بخش است. برایش حتی سادهترین چیزها ارزشمند و حائز اهمیت است. رابطهی دوست داشتنی او به چیزهای ساده، روزمره، مانند خانه و منزل، تولد و شکوفائی، بسیار چشمگیر است و میتواند انسان را با هستی سازگار کند.