تهران،
تهران | خیابان کریمخانزند | خیابان سنایی | کوچه سیزدهم پلاک 5
16 آذر6 December - 4 دی 140324 December 2024
خوانشی بر طبیعت بی جان مدرن و معاصر
ژانر در هنر نقاشی به آکادمی غربی تعلق داشت، جایی که از مصور کردن اشیاء بی جان تا بازنمایی پیکر و گونههای مدرن آن در طی صد سال اخیر همگی
به هنر ایران وارد و آزموده شدند. با این همه هنرمند ایرانی بعد از تجربهی پرفرازونشیب تجددخواهی و بنیادگرایی، بیش از هر ژانری در طبیعت بیجان به
مداومت رسید!
بی تردید همنشینی معنایی سوژههایی نظیر گل و گلدان و جام و آینه و نظایر اینها که قراین بسیاری در ادب فارسی دارند در همراهی با روحیهی بدنهراسی
فرهنگی و گرایش به بازنمایی، ایرانیان را به سمت طبیعت بی جان هل دادهاند. اما دنیای اشیاء بیجان پس از انقاب به چند دلیل اجتماعی نیز محبوبیت
یافت و طی سه نسل آثار ارزشمندی در این گونه خلق شد.
نسل نخست تحت تأثیر اندیشه و خوی اثیری روشنفکر ایرانی در انتهای قرن بیستم بود که از میانه ی دهه شصت، جرات خودانتقادی پیدا کرد و مطابق سنت
قدما در مواجهه با اقتدار نوپا رو به انزوا آورد و در خانهها و محافل زیرزمینی سبک زندگی شخصی خود را جستجو کرد و دنیای اشیاء نمودی از فردیتخواهی
ایشان شد.
دوم آنکه از میان هی دههی هفتاد و با مطرح شدن دوبارهی خواست توسعه و شروع اصطکاک حاکمیت و جامعه، هنر راهی برای بقای بخشی از اقلیت پیشتاز
جامعه شد. از چنین تاریخی توجه مجموعه داران و هنرمندان و گالریهای تازه تأسیس به طبیعت بیجان ادامه یافت و امکان زیست فرهنگی یک نسل جدید
حول ایدهی ژانر در جامعهای کوچک ولی غیر زیرزمینی به وجود آمد.
و در نهایت با انقاب فناوری، نسل معاصری از هنرمندان در ایران پا به عرصه گذاشتند که به مدد شبکههای مجازی تجربهای متفاوت از معرفت و هنر بهدست
آورده بودند و توانستند معنای جدیدی به این گونهی هنری بدهند و ژانر را درهم بشکنند و هنری خلق کنند که مختصات جهانی تری داشته باشد و پذیرش
گوناگونی اجتماعی را پذیرفته تر کند.
هر چه که بود طبیعت بیجان در چند دهه از حدود یک ژانر در ایران فراتر رفت و به میراثی از مقاومت انسانی در برابر ایدئولوژی تبدیل شد و در نهایت با نسلی
معاصر از حدود تعریف خودش فراتر رفت، امری که شاید در آینده بیشتر متمایز شود.
ژانر در هنر نقاشی به آکادمی غربی تعلق داشت، جایی که از مصور کردن اشیاء بی جان تا بازنمایی پیکر و گونههای مدرن آن در طی صد سال اخیر همگی
به هنر ایران وارد و آزموده شدند. با این همه هنرمند ایرانی بعد از تجربهی پرفرازونشیب تجددخواهی و بنیادگرایی، بیش از هر ژانری در طبیعت بیجان به
مداومت رسید!
بی تردید همنشینی معنایی سوژههایی نظیر گل و گلدان و جام و آینه و نظایر اینها که قراین بسیاری در ادب فارسی دارند در همراهی با روحیهی بدنهراسی
فرهنگی و گرایش به بازنمایی، ایرانیان را به سمت طبیعت بی جان هل دادهاند. اما دنیای اشیاء بیجان پس از انقاب به چند دلیل اجتماعی نیز محبوبیت
یافت و طی سه نسل آثار ارزشمندی در این گونه خلق شد.
نسل نخست تحت تأثیر اندیشه و خوی اثیری روشنفکر ایرانی در انتهای قرن بیستم بود که از میانه ی دهه شصت، جرات خودانتقادی پیدا کرد و مطابق سنت
قدما در مواجهه با اقتدار نوپا رو به انزوا آورد و در خانهها و محافل زیرزمینی سبک زندگی شخصی خود را جستجو کرد و دنیای اشیاء نمودی از فردیتخواهی
ایشان شد.
دوم آنکه از میان هی دههی هفتاد و با مطرح شدن دوبارهی خواست توسعه و شروع اصطکاک حاکمیت و جامعه، هنر راهی برای بقای بخشی از اقلیت پیشتاز
جامعه شد. از چنین تاریخی توجه مجموعه داران و هنرمندان و گالریهای تازه تأسیس به طبیعت بیجان ادامه یافت و امکان زیست فرهنگی یک نسل جدید
حول ایدهی ژانر در جامعهای کوچک ولی غیر زیرزمینی به وجود آمد.
و در نهایت با انقاب فناوری، نسل معاصری از هنرمندان در ایران پا به عرصه گذاشتند که به مدد شبکههای مجازی تجربهای متفاوت از معرفت و هنر بهدست
آورده بودند و توانستند معنای جدیدی به این گونهی هنری بدهند و ژانر را درهم بشکنند و هنری خلق کنند که مختصات جهانی تری داشته باشد و پذیرش
گوناگونی اجتماعی را پذیرفته تر کند.
هر چه که بود طبیعت بیجان در چند دهه از حدود یک ژانر در ایران فراتر رفت و به میراثی از مقاومت انسانی در برابر ایدئولوژی تبدیل شد و در نهایت با نسلی
معاصر از حدود تعریف خودش فراتر رفت، امری که شاید در آینده بیشتر متمایز شود.
مسعود اصلانی
هنرمندان
نمایشگاه های نزدیک فعلی
صفر به توان صفر
تهران
30 آذر20 December - 10 دی 140330 December 2024
طراوت تکرار
تهران
30 آذر20 December - 11 دی 140331 December 2024