ویژگیهای سبکی امپرسیونیسم از سویی و نیز نگاه ساختاری کوبیسم از سوی دیگر، بر آثار یعقوب امدادیان سایه افکنده است. برخورد او با نور و رنگ، همانند اثر حاضر، برخوردی مشابه امپرسیونیستها با این عنصر تجسمی است. رنگهای او بر بستر بوم، ناپایدار هستند، مثل سفیدیهای لغزانی که در نقاط مختلف این اثر، رنگ آبی و زردِ زمینه را مه گرفته و غبارزده کردهاند. بدین ترتیب رنگها در نقاشی امدادیان پیوسته در حرکت و جنبشی درونی هستند. به عبارت دیگر نوعی حرکت جوهری در این رنگها جریان دارد که فارغ از گشتارهای مرئی رنگ و فرم، اثر را مدام به دگرگونی حال میاندازد.
علیرغم وجود ویژگیهای مدرنیستی که آثار امدادیان را به انتزاع نزدیک میکند، حضور طبیعتی گسترده و چشماندازی فراخ همواره در آثار وی مشهود است. در واقع او با کاربست سطوح رنگی پهناور، خطهای کمرنگ و پراکنده و نیز نگاهی کوبیستی به فضا و سوژه، معمولاً طبیعتی دست نخورده و بیانتها را در این طیف از آثار خود بازنمایی میکند.
این تیپ از منظرهپردازیهای امدادیان از دهه ۱۳۶۰ در قابهای عمدتاً مربع به تدریج شکل میگیرد. مورخ برجسته هنر، رویین پاکباز در خصوص این طیف از آثار او مینویسد: «در نقاشی یعقوب امدادیان، با صراحت فرم و رنگ و وسعت فضا روبهرو میشویم. امدادیان اساساً یک منظرهنگار است. اما نه در معنای متعارف آن. او طبیعت را دوست دارد، ولی صور و ابعاد آن را در هندسه خاص خود تعریف میکند. منشأ رویکرد او به طبیعت را شاید بتوان تجربههای دیداری سالهای کودکی در چشماندازهای اطراف تبریز دانست. جایی که خود را ناگهان زیر آسمان روشن و پهناور و در برابر کشتزارهای گسترده تا افق مییافت. شاید هم علاقه او به افقهای رفیع از چنین تجربههایی ناشی شده باشد [مانند آنچه در این اثر مشاهده میشود]. به هر حال مسئله فضای باز، دلمشغولی همیشگی اوست؛ چه در منظرههایی که از کشتزارها یا بیابانها کشیده است و چه در ترکیببندیهای نیمه انتزاعی که در آنها به نشانههایی از زمین و آسمان بسنده کرده است و امدادیان با تسلط بر وسایل تصویری و امکانات بیانی آنها به خوبی میتواند نگرش خود به طبیعت ایران را به ما بقبولاند»
[۱].
[۱]. به نقل از موریزینژاد، حسن؛ هنرمندان معاصر ایران: یعقوب امدادیان؛ تندیس، ش ۱۰۴، مرداد ۱۳۸۶، ص ۶.