ريتمهاي تصويري سونيا بالاسانيان كه معمولاً با رنگهاي محدود اجرا ميشوند، از جمله آثار شاخص وي به شمار ميآيند. این ریتمها گاه آجرهایی هستند که یک سقف عظیم گنبدی را تداعی میکنند و گاه عناصر نوشتاری که متنی روان مشابه یک دستخط شاعرانه را به شکل نمادین به ذهن متبادر میسازند. انتزاع در نقاشيهاي او، با شعر و موسيقي ادغام ميشود. وي با بهره جستن از ضربهقلمهاي ريتميك رابطه ميان كلمه و تصوير را به چالش ميكشد و شعري بصري به وجود ميآورد كه در آن خط و نقش در بافتي واحد با يكديگر ارتباط مييابند و بدين ترتيب سطح بوم مكان كنش متقابل ميان كلمات و تصوير ميشود و نوعي ارتباط زيباييشناختي ميان آن دو به وجود ميآيد تا توازن فرمي شكل بگيرد.
نظم قرار گرفتن خطوط در كنار يكديگر و نحوه تركيببندي این اثر، كتيبههاي باستاني را در ذهن مخاطب تداعي ميکند. تكرار موزون خطوط شماتيك گونهاي از زبان نوشتاري را پديد ميآورد كه تعمداً ناخواناست و حاكي از رمزي غيرقابل كشف است؛ رازي كه براي هميشه پنهان ميماند و به انتزاع نزديك ميشود.
پالت رنگي بالاسانیان محدود است و نقوش اغلب بر زمينهاي با رنگ سرد و تيره اجرا ميشوند. شباهت آثار اين هنرمند ايراني-ارمني به نوشتار باعث ميشود، در نگاه اول حالت معكوس يك نوشته تيره بر زمينه سفيد و روشن در ذهن بيننده نقش بندد كه خود نوعي كالبدشكافي بصري محسوب شده و در نهايت نوعي خط شماتيك انگليسي را تداعي مينمايد.