حرکت، پویایی و عدم قطعیت از ویژگیهای بارز نقاشیهای شهریار احمدی هستند. آثار او میان دو شیوه آبستره و فیگوراتیو در نوسانند و در همه زمینهها نوعی عدم قطعیت را به نمایش میگذارند؛ از تأثیرپذیری از نگارگری ایرانی و ادب فارسی گرفته تا رفتار نقاشانه غربی. وی نقاشی اهل ادب است که با نگاهی مدرن به زندگی متعالی مینگرد و آن را در آثارش بازتاب میدهد. گرایش به نوعی الهیات، متأثر از مولانا و مفاهیم عرفانی اسلامی در کنار تأثیر از هنرمندان غربی مانند پل سزان، خوان میرو، پل کله، فرانسیس بیکن، سای تومبلی و فرانتس کلاین منجر به شکلگیری آثاری با موضوعات گوناگون شدهاند که با مهارت او در نقاشی پیوند خورده و سبک شخصی وی را پدید آوردهاند.
اثر حاضر از مجموعه «از خاطرات قرن اول هجری» با عنوان «از کرمان تا خراسان» به نوعی جغرافیای فرهنگی اشاره دارد که سرشار از تناقضات فرهنگی و چالشهای اجتماعی است. سیر از کرمان تا خراسان بر گستره اثر نقش میبندد. رنگ آبی زمینه در عین حال که به سنگ فیروزه کرمان و نیشابور اشاره دارد، بستری برای تاخت و تاز فرم و رنگ بر سطح بوم پدید آورده که با توجه به ابعاد بزرگ اثر، مخاطب در مواجهه با آن خود را در آسمانی خیالی میبیند که با لکهرنگها احاطه شده و با آنها در چرخش و گردش است. برخورد فتوریستی هنرمند با فرمها و نقاشی کنشی چنان شور و هیجانی در گستره بوم برپا کرده که چشم لحظهای از حرکت باز نمیایستد. در نگاه اول یادی از نگارگری ایرانی در ذهن مخاطب نقش میبندد. کادر بندی، رنگهای درخشان و حتی فرم اسبهایی که به سختی قابل تشخیصاند یادآور نگارگری ایرانی است که زیر پردهای از اکسپرسیونیسم انتزاعی مدفون شده است. این رفتار کنشگرانه شهریار احمدی در اکثر آثارش موضوعات را به سمت حرکتی پیش میبرد که مشخص نیست در حال کمال یا متلاشی شدن است. به همین علت سوژهها در نقاشیهای او در مرز میان هستی و عدم معلقند و مصداق نابیانگری و نوعی دیکانستراکشن در نقاشی هستند؛ گویی معنای واحد و راستینی وجود ندارد. جهانبخش .ا. کیونانی، منتقد درباره این اثر چنین مینویسد: «از کرمان تا خراسان استعارهای است از این لامکانی که کل تمدن قلمروی میانه را در برمیگیرد. آنجا که تمدنها به هم میرسند و شادمانه به هم میآمیزند، موقعیتی همچون مجمع البحرین. تمدنی که دستانش را به شرق و غرب آن میخ کرده و خود در میانه جهان ایستاده است و شگفتا که هر دو سوی چپ و راست، سودای تصاحب آن را دارند و این، نهایت خاماندیشی است اگر فکر کنیم که منظور ما از این دو شهر، همان است که اکنون میشناسیم! اگر بگوییم که این نقاشی، مهمترین و بارزترین کار هنرمند است، اغراق نکردهایم، چرا که سرانجام همه نقاشیهای او، از “سماع” گرفته تا “معراج” و از “فنون کهن عشقبازی” تا “خاطرات قرن اول هجری”، همه و همه در این اثر فرا خوانده شدهاند».