ایده ایــجاد اختلال درنظم همیشگی و طبق عادت اســت و هیچ چیز ملال آورتر از عـادت نیست. زوایای گمشده ای وجود دارند مانند حرف هایی که هنوز زده نشدهاند. امتداد و جاودانگی ای که هـنوز بــویی از آن حس نمیشود. رد پای انسان دیده می شود، انسان معنا سازی که در فقدان آن نیز حضور دارد. نقاشی از سطح خود بیرون می زند به امید آنکه کمی فضا و هوایی را بگیرد که آغشته به حضور هــمان انــسان است. می خــواهد در خلاء خود گرفتار نشود و پویــاییای را طلب کند که سکون را بر هم زند؛ سکون ذهن و جسم را.