محمدحسین عماد، مجسمهساز و از پیشگامان هنر مفهومی معاصر ایران است. ماده غالب در آثار وی چوب و فلز است ولی در مواردی همچون اثر حاضر از متریالهای جدید (ورقهای پلیکربنات) برای نمایش فضاهای تهی با گرایش به مینیمالیسم بهره میجوید. در حقیقت کنکاش هنرمند در این عرصه او را تا درک نوعی انتزاع پیش میبرد. دستاورد او در نهایت ایجاد توازنی معناگرا میان توده و فضاست. آنچنان که ویژگی مجسمههای عماد و اثر حاضر، درک هندسه فضایی و ترجمه بصری آن در قالبی سهبعدی است که همواره هنرمند آن را در خلق اشکال ناب با نگاهی کمینهگرا به سامان میرساند.
در اثر حاضر، هنرمند کوشیده تا مسیر اندیشهورزی و احساسات خود را در تعاملی پویا میان مثلث فرم، بافت و فضا تنظیم کند. حاصل کار مجسمهای است که در مقابل عنصر نور، کارکردی نو پیدا میکند. استفاده از ورقهای پلیکربنات فرصتی است برای هنرمند تا از ساخت مجسمههای تو پر و سنگین به سمت مفهوم سبک در مجسمهسازی برود. او در این مسیر با قرار دادن لایههایی که در درون مقطع هریک روزنههای فراوانی وجود دارد سعی دارد تا مسیر عبور نور را از طرفین مجسمه آزاد کند و با این تمهید علاوه بر بازی با نور و حجم، تأکیدی دوباره بر مفهوم پر و خالیشدن، زندگی و مرگ و یین و یانگ در هستی را به پرسش میگیرد.
مجسمه پیشرو، روایتی شاعرانه از فرمی آشناست که در عین کمینهگرایی و سادگی، وجهی رمزگونه و بیانی تمثیلی دارد. همانند فرم ظاهرش در بالاترین حالت تعادل و سازهای قرینه است. اگر از زاویه کناری به آن نگاه شود مثل هر خمرهای دهانهای باز دارد، اما وقتی زاویه دید عوض میشود، سطح بالایی و دهانه آن کاملاً بسته و محدود به یک خط باریک شده است؛ تضادی معنادار که هویتی نو و مستقل از فرمی باستانی دارد و بر خلاف مفهوم کمینهگرایی در هنر معاصر غرب، ریشههای تفکر عماد در خلق آن را باید در نگرشهای شرق کهن و تعالیم عرفان ایرانی جستوجو کرد. در این میان حضور نور و انعکاس روشنایی محیط، فضای تهی جهان هنرمند (داخل ورقههای توخالی) را پر میکند تا هستی را شکل دهد.