محمد احصایی یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان عرصه خوشنویسی معاصر و نقاشیخط مدرن در جهان اسلام است که از بطن سنت نگاهی نوین و گاه ساختارشکن را دنبال میکند. تخصص او در خوشنویسی کلاسیک تنها محدود به یک قلم نبوده و همچون بزرگان تاریخ خوشنویسی ایران، احصایی همزمان در سه قلم نستعلیق، ثلث و محقق استادی تمام عیار است. توجه و سلیقه خاص احصایی در استفاده هوشمندانه از حروف، کلمات و ترکیببندیهای رنگارنگ در کارهای نقاشی با خط، در طول نیم قرن، او را فراتر از یک خوشنویس معاصر، به یکی از مهمترین چهرههای تاریخ هنر ایران بدل کرده است. تابلوی حاضر نمونهای ممتاز از همین روایت انتزاعی از همنشینی حروف و کلمات است. در این تابلو دستمایه اصلی هنرمند همان کلمات و مفردات خوشنویسی فارسی هستند که در هم پیچیده و سیالند، اما اینجا دغدغه احصایی چیزی فراتر از نگارش یک متن خوانا یا ترکیبی تکراری یا از پیش تعیین شده همچون سنت سیاهمشقنویسی است، او هوشمندانه زیباییشناسی نهفته در خوشنویسی فارسی را با اصول نقاشی مدرنیستی پیوند میزند و ماحصل آن یک سنتشکنی فرمالیستی در بافتار خوشنویسی ایرانی اسلامی است. رنگآمیزی در این تابلو ترکیبی است از رنگ قرمز بر زمینه سیاه و ضربههای قلم بیپروای احصایی و استفاده از فرمهای مختلفی از حرف «ه» که منشأ آن از خط ثلث ایرانی است، نشاندهنده درک عمیق هنرمند از تمام ظرفیت دکوراتیو موجود در خط ثلث است که او در نگارش آن در قالب کلاسیک همچون خطوط نستعلیق و محقق، نیز استادی تمام عیار است. در مرکز اثر حرف «ه» در دو شکل مرسومش در خط ثلث، آشکارا به عنوان گزارهای فرمال، آزادانه در بستری نقاشانه با پویایی چشمنواز و در گردشی دورانی چیدمان شده، اما با توجه به تعدد فرمهای منحنی در مرکز اثر، در دو طرف بافتار منحنیها، از خطوط مستقیم و عمودی که تداعیکننده حرف «الف» میباشند، استفاده شده تا تعادلی معنادار را در چشم بیننده القا کنند. نیروی گریز از مرکز حروف در این اثر، در کنار ضرباهنگ پرطمطراق قلم هنرمند که با سلیقهای خاص در محل تقاطع حروف سایهزنی و عمقنمایی شده، مکاشفهای زیباییشناسانه و در ادامه سنتی چند صدساله از هنری مقدس است. با این وجود چرخش حروف در این میان، اشارهای مستقیم به مفهوم آشنای دایره مینا، چرخ دوار گیتی و بازآفرینی حرکت حلزونیشکل موجود در انواع هنرهای سنتی ایرانی اسلامی با نگاهی نو دارد. تلقی هنرمندانهای از مفهوم کثرت در وحدت است که با ایجاد حجم در نوشتار، توهم فضایی سهبعدی در سطح بوم و مخاطب را به تأمل در مفهومی عمیقتر فرا میخواند. شایان ذکر است محمد احصایی در این دوره از کارهایش، آگاهانه از شلوغی و پیچیدگیهای تودرتو حروف و کلمات، که در آثار پیشینش به وفور دیده میشد، کمکم دور و به نوعی سادگی و تقلیلگرایی نزدیک میشود؛ تکاملی منطقی و رویکردی کمینهگرا که در نهایت به پالایش بصری عناصر خوشنویسانه در بستر کار نقاشیخط میانجامد و این همان تحول اساسی در کارنامه هنری محمد احصایی در آغاز دهه نود شمسی است. از همین رو تابلوی حاضر را میتوان در زمره نابترین تجربههای نقاشانه احصایی با بهرهگیری از خطوط و نوشتار فارسی به حساب آورد که در درون آن ساختاری منظم و حکمتی متعالی نهفته است. هنرمند جستوجوگر در پی یافتن پاسخی به دغدغههای جهان معاصر نیز هست، ولی تنها مسیر این کنکاش را پیش روی مخاطب میگذارد و این بیننده است که باید نشانههای تصویری را در فضای سیال ذهن او دنبال کند تا به نتیجه برسد.