شیوه نقاشی محمدعلی ترقیجاه در روایت اسبهای خلاصه و انتزاعیشده قابل توجه است. رویکرد خلاقانه او نسبت به استعارههای ادبی و الگووارههای مرتبط با هنر نگارگری ایرانی، نشاندهنده تلاش هنرمند برای ارایه افقهایی تازه از دغدغههای ذهن جستوجوگر و ایدهپرداز اوست. او این کار را به واسطهی رنگها و چشماندازی نو و بدیع در گستره بوم انجام میدهد.
در اثر حاضر رویکرد ترقیجاه به گذشته و خاطرات اقلیم مادریاش، نشانی از سبکبالی و شاعرانگی و حضور همزمان و تجریدی اسبها در جریان سیال فرهنگ تصویری ایران را به همراه دارد. بهطوری که فرم، محتوا و زیباییشناسی در کار نقاش یکسره در هم میآمیزد و حاصل آن، آفرینشی ظریف و هنرمندانه است که در عین سادگی متضمن تصویری انتزاعی از طبیعت است.
ترقیجاه در تابلوی پیش رو، به بیانی سهل و ممتنع در کار با نقش و رنگ دست یافته است. شناخت دقیق او از فرم اسبها، رنگهای گرم و درخشان، در پیچ و تاب نقشمایههای خیالانگیز، تجسمی رویایی از فضایی فارغ از زمان و مکان پدید میآورد. حرکت نگاه اسبهای در هم فشرده در سمت راست تابلو، به سمت دیگر کادر، از برهم زدن تعادل ترکیببندی جلوگیری میکند. ضربهقلمهای رنگهای بنفش و صورتی و زرد در سمت چپ کادر فیگورهایی در دوردست را تداعی میکنند.
این نگاه حساس و طبیعتمحور ترقیجاه در سایه اندیشهورزی هنرمند و در شکل قوامیافتهاش، با ایجاد تعلیقی عرفانی، شاعرانه و مبتنی بر سنت نگارگری ایرانی، صلح و آرامشی ماندگار را برای انسان امروزی به ارمغان میآورد.