ژازه تباتبایی در طول عمر خویش با استفاده از مواد مستعمل همانند چرخدندههای شکسته، آهنپارهها، اسباب و وسایل قراضه و لوازم یدکی مستعمل پیکرههایی افسانهای ساخته که زنده و جاندار مینمایند و بدین ترتیب برتری روح و ذهن بر ماده را به اثبات رسانده است.
هرچند این شیوه سرهمبندی قطعات فلزی قبلاً در جریانهای مدرن غرب توسط هنرمندان سبکهای کوبیسم و فوتوریسم تجربه شده، اما ژازه در آثار خود به دور از این رویکردها به بیانی کاملاً شخصی رسیده است.
مجسمههای فلزی و فیگورهای خلاقانه وی که به شیوه سرهمسازی خلق شدهاند، از مهمترین آثار مجسمهسازی نوگرای ایران به شمار میروند. او با جفتوجور کردن زبالههای ماشینی، قطعات ماشینآلات صنعتی، دوچرخهها و اتومبیلها به این اجسام سرد و بیروح جان و احساس میبخشد و فیگورهایی خلق میکند که از پس این ظاهر سخت به روحی مهربان با نگاهی طنزآمیز و خوشقریحه اشاره میکنند.
در اثر حاضر از مجموعه «ژنرالها» چرخدندهها، قطعات اسقاطی خودرو در دستها و پاها، زنجیر آویخته به سینه فیگور و زنجیر دوچرخه که از گوش او آویزان هستند، حالتی طنزآمیز و انتقادی به سوژه دادهاند. ژازه در این مجسمه با همان جزییات نقاشیهایش، چهره فیگور را ساخته است و همین دقت به ریزهکاریها حالتی جاندار و زنده به اثر بخشیده است.
تباتبایی از شاخصترین پیشگامان مجسمهسازی مدرن ایران است که به واسطه استقلال فکری، دوری از سبکها و شیوههای تعریفشده و پرهیز از کلیشهسازی در رده هنرمندان مستقل و صاحب سبک قرار میگیرد. این هنرمند در جهان اساطیر و افسانهها سیر میکند و تعلق خاطر وی به ادبیات و هنر فولکلوریک ایران در آثارش به خوبی مشهود است. از آنجا که او با فرهنگ زادبومش پیوند ذهنی عمیقی داشت، عناصری از این فرهنگ همچون آدمها و جانوران افسانهای، قصهها، حماسهها و اسطورههای ایرانی را به شیوهای نمادین و منحصر بهفرد بازآفرینی میکرد.