ژازه تباتبایی ماهرانه آنچه که ذاتاً فاصله زیادی با هنر دارد را به هنری فاخر و جدی تبدیل میکند. دنیای مجسمههای عجیب او را معمولاً با آثاری از این دست میشناسیم. آثاری که در خلق آنها راه اندیشمندانهای از عدم تا حضور طی شده است. تکههای بیمصرف و از کارافتادهای که اجزاء این مجسمه دونفره را تشکیل دادهاند، از ذهن خلاق هنرمند جان و شخصیت گرفته و حاصل تلاشهای او و نگاه جستوجوگرش به اشیاء و آهنآلات قراضه است. اجزایی که روزی قلب تپنده ماشینآلات صنعتی بودهاند، اکنون و برای همیشه در وجود این مجسمهها، زوج خندانی که در برابر ما عشق و محبت را به نمایش میگذارند، میتپند. ژازه با خلق این آثار، نشان میدهد که مرز باریکی بین هنر و غیر هنر وجود دارد. در قبال نگاه مهربان این مجسمههای خوشروی ژازه تباتبایی، انگار باید سلامشان را پاسخ داد و به آنها خوشآمد گفت. خوشآمدنی به دنیای آرمانی هنرمند، که گاه جسم سرد و بیروحی در آن به جذبهای پر شور بدل می-شود. راه میرود، طنازی میکند و از خالقی دنیوی خبر میدهد. جذبه پرشوری که ما را تهییج میکند تا با ژازه شوخی کنیم و برای این زوج، آهنگ گل به سر عروس بخوانیم. گویی آوردن این مجسمههای دوست داشتنی به دنیای ما تنها از دستان ژازه و تخیلات ذهن پویای او ساخته است. با اینکه مجسمهسازی در هنر ایران سابقه چندانی ندارد، اما ژازه تباتبایی به تنهایی سهم قابل توجهی در جریانسازی مجسمهسازی نوگرای ایران دارد. در واقع پس از تجارب نئوکلاسیک ابوالحسن صدیقی و نگاه واقعگرایانه علیاکبر صنعتی به مجسمه، پرویز تناولی، ژازه تباتبایی و لیلیت تریان را باید از شاخصترین پیشگامان مجسمهسازی مدرن ایران به شمار آورد. بیش از هر ویژگی دیگر، آنچه در مورد تباتبایی میتوان اظهار داشت، تجربه هنر بازیافت و اسمبلاژ (جفت و جور کاری) است. ژازه خوب میداند چگونه تکهپارههایی از آهنآلات دورریز را همچون مجسمههای پیشرو، اینچنین با ذوق و قریحه طنز و بسیار عاشقانه در جوار هم نشان دهد. در مجسمهسازی معاصر ایران، تنها اوست که مهرهای را به جای لب، چرخدندهای را به جای کمر و تسمهای را به جای مو مینشاند تا ما باور میکنیم که در ورای این ظاهر سخت، روحی نجیب و مهربان آرامیده است. ژازه تباتبایی رمز آفرینش ماندگار در هنر را به خوبی میشناسد، برای همین میتوان وی را از خلاقترین هنرمندان نوگرای ایران به شمار آورد که فعل آفرینندگی را به بارزترین شکل ممکن در آثار خود به منصه ظهور رسانده است. خلاقیت، نبوغ و روحیه حیاتبخش ژازه، از نخستین سالهای فعالیت هنریش و نیز از تنوع کاری او قابل دریافت است؛ یعنی از همان سال ۱۳۲۰ که به گفته وی، نخستین مجسمه را میسازد. وی ساخت مجسمه را ادامه میدهد، ولی عمل ساختن حجم به تنهایی روح سیال، تجربهدوست و سرشار ازتصویر او را سیراب نمیکند. برای همین نقاشی میکشد، داستان مینویسد، شعر میسراید و زمانی «گالری جدید» را در تهران تأسیس میکند تا علاوه بر خلق مستقیم اثر هنری، نقشی مهم در جریان هنر تجسمی معاصر و فراهم کردن امکان نمایش تولیدات این عرصه داشته باشد. در دستهبندیها و سبکشناسی هنر مدرن ایران، چندان ساده نیست که آثار ژازه را به سبک مشخصی منسوب کنیم. استقلال فکری ژازه، پرهیز از کلیشهسازی و دوری از دیسیپلینها، سبکها و مرامهای تعریفشده در مدرنیسم ایرانی، او را هنرمندی مستقل و دارای سبک شخصی معرفی کرده است. به طور کلی جوهره وجودی ژازه مترادف است با تجربههای ناب توام با شاعرانگی.