هوشنگ پزشکنیا در این اثر به روشی منحصر به فرد و توأم با هیجانهای درونیاش، پرترهای را به تصویر درآورده که میتوان در آن مهمترین ویژگی سبکی او، یعنی توجه به بیان بصری هیجانگرا یا اکسپرسیونیستی را به تماشا نشست. به طور کلی پزشکنیا را هنرمندی پُرشور در نقاشی و رنگ میشناسیم که معمولاً با انتخاب رنگهای هیجانانگیز و جسور، اثر را به آشوبی بصری میکشاند. رنگ در آثار او تلاطمی دارد که تنها طراحی هوشمند و روانپردازانه هنرمند در لایههای زیرین اثر، قادر به مهار آن است. خطهایی که در اثر حاضر دیده میشوند نیز متضمن چنین ویژگیهایی هستند. صلابت و شکوهمندی خط و طراحی، حتی در این کار که اساساً مبتنی بر کنتراست نامتعارف رنگ است، به خوبی نمود دارد. در واقع هویت تمثال به تصویر درآمده، به نوعی از ازدحام خطها و خراشهای درهم، ساخته و پرداخته شده است. پزشکنیا در انتخاب این بیان تجسمی به چنان تشخص و انحصاری رسیده است که میتوان او را از برترین نقاشان مدرن ایرانی با رویکرد اکسپرسیونیستی به شمار آورد. با توجه به شخصیت متفاوت و گاه نامتعارف پزشکنیا، وی در بسیاری از آثار خود، از جمله اثر پیشرو، عامدانه خوانشی روانشناسانه را بر بیننده اثر تحمیل میکند. با خیره شدن به مردی با چهرهای قهوهای، گردنی کشیده و نگاهی خیره، ناخودآگاه خود را در مواجه با شخصیت و هویت مرد قرار میدهیم. نگاهش را دنبال میکنیم، تا در دیالوگی از سکوت، به کشف و شهودی مشترک با هنرمند در این فریاد ممتد دست یابیم.