فرهاد مشیری هنرمند پرطرفدار مارکت جهانی از اواخر دهه ۱۳۷۰ متأثر از کوزههای سفالی قدیمی در زادگاه خود شیراز آثاری خلق کرد که به مجموعه «کوزهها» شهرت یافتهاند و از شناختهشدهترین آثار او در سطح بینالمللی به شمار میروند. مشیری با تصویر کردن کوزههای غول پیکر بر سطح دو بعدی بوم، زمینه تکرنگ و خنثی و افزودن عبارات یا اشعار عامیانه به خط نستعلیق، فضای تصویری نئو پاپ را در آثارش ایجاد کرده است که علاوه بر این که قدمتی تاریخی را تداعی میکنند، در بستری امروزی شکل گرفته و نمادی از اندیشه انسان ایرانی در عصر حاضرند.
کوزه در فرهنگ ایران نمادی از انسان، جهان و چرخش طبیعت است. نقاش در اثر حاضر کوزه غول پیکری را به نمایش میگذارد که نیمی از آن در تیرگی و نیمی در روشنایی فرو رفته و با متن نوشته شده روی کوزه بر این معنا تأکید میورزد. سیاهی در مقابل سفیدی یا نور در مقابل ظلمت از موضوعاتی هستند که به خصوص در فرهنگ ایران باستان همواره از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و در هنرهای مختلف به صور گوناگونی به آنها پرداخته شده است. این تقابل در هنر به نمادی تبدیل شده که میتواند به خواب و بیداری، آگاهی و غفلت، مستی و هوشیاری، روز و شب، غم و شادی و جزآن تعبیر شود که همگی به نوعی در همتنیدهاند و انسان مدام در حالتی معلق میان این دو در گردش است. این گردش و ناپایداری را حتی میتوان از فرم کوزهای که ته گردی دارد نیز استنباط کرد، گویی هر لحظه میتواند به طرفی مایل شود. هنرمند عبارت «خوابم» را با رنگ سیاه در قسمت روشن و عبارت «بیدارم» را با رنگ سفید در قسمت تیره کار گنجانده که خود تأکیدی بر در همتنیدگی این دو حالت متضاد است و مانند نماد یین و یانگ تعبیری ایرانی و اصیل از این تقابل را به نمایش گذاشته است. با توجه به پالت رنگی محدود، هنرمند هوشمندانه از بافتی ترکخورده برای کوزه بهره برده که گویی رنگهای گرم نارنجی و قرمز مانند مواد مذاب آتشفشانی از زیر ترکها بیرون زده و بر جان گرم کوزه که نمادی از انسان است، عارض شده است؛ چون پوستهای کهنه دیر یا زود از آن جدا خواهد شد که به این ترتیب کنایهای تصویری از احوال گذرای انسان شکل گرفته است.