اثر پیشِرو که به یکی از دورههای مهم چنگیز شهوق تعلق دارد، حاصل ترکیب مواد برجسته روی آینه است. شهوق هم مجسمهسازی را تجربه کرد و هم نقاشی را؛ اما در ساخت مجسمه و تعریف جدیدی از حجم در هنر مدرن ایران بیانش تازهتر بود. از اینرو برخی آثارش همچون اثر پیشرو اگر چه بر سطح آینه اجرا شده، اما به حجمسازی و نقشبرجسته قرابت بیشتری دارد. این اثر همانقدر عجیب است که چنگیز شهوق عجیب بود. اثر همانقدر در حال جیغ زدن است که شهوق در فضای هنر دهه چهل فریاد کشید تا هم به هنرمند و هم مخاطب هنر بگوید که مجسمه فقط تندیس و سردیس نیست؛ حجم میتواند حتی بر سطح بوم ظاهر شود و یا جنسی غیر از جنس متعارف و کلاسیک مجسمه داشته باشد.
اثر حاضر به دورهای مربوط میشود که شهوق به نقاشی برجسته، با استفاده از مواد گوناگون بر بوم رو میآورد تا به تجاربی تازه از بافت و نقش نیمبرجسته دست یابد. در واقع خلق این اثر نتیجه شناخت هنرمند از مواد مختلف و ترکیب خلاقانه آنها است. شهوق در ادامه این روند، به نوعی حجمسازی میرسد که بیانی نامتعارف و نوگرا نسبت به زمانه خود دارد. او در برابر باور رایج دوران از مجسمه میایستد و همچون اثر پیشِرو نوعی ترکیب تصویریِ مبتنی بر سطح و حجم را پدید میآورد.
شهوق از نخستین مجسمهسازان ایرانی است که از ذهنیت رایج فاصله گرفت و مواد و ترکیبات جدیدی را در راستای بیان هنر خود تجربه کرد. کار با پلکسیگلاس و پلیاستر، لعاب، مس، نیکل، روی و ترکیب برخی فلزات با پشمشیشه برای رسیدن به بافتی تازه در حجم و سطح، از همین تجارب است. او از نخستین هنرمندان پیشرو ایرانی بود که حتی مدرنیسم وارد شده به ایران را ناکافی و الکن میدانست؛ به همین جهت کوشید تا در این مسیر طرحی نو پیافکند. شهوق بیش از اینکه مثل هنرمندان سقاخانه و قهوهخانه دغدغه هویتجویی داشته باشد، در پی تجددطلبی و رسیدن به معنای مطلق و مجرد مدرن بود؛ از اینرو همیشه به دنبال راهها و رسانههای تازه برای بیان هنر میگشت. تابلوهای حاضر که در مرز میان نقاشی و مجسمه سیر میکند، از بهترین آثار هنرمند و نمونه شاخصی از رویکرد خلاق و آوانگارد اوست.