تهران،
خیابان کریمخان زند، خردمند شمالی، کوچه اعرابی 2
2 آذر23 November - 16 آذر 13977 December 2018
روایت "مهاجرت" در هنر میتواند به بی شمار تصویر ممکنی مراجعه کند که از این رخداد بشری بر میآید. از رویکرد باز نمایانه مستندنگار تا بیان گرایی ذهنی و افشاگر این کنش انسانی، عرصههای ممکن عمل هنری است که هنرمند را در معرض یکی از کهنترین "کنش/مفهوم"های تاریخی قرار می دهد.
شمایل های مهاجران جواد علیمحمدی اردکانی از میان تمامی تصاویر ممکن از مهاجرت به تصویری بسته از اشخاص بسنده می کند که مشابه اش را میشود در عکس پرسنلی چاپ شده در گذرنامه ها یا عکسهای الصاق شده بر برگهای درخواست مهاجرت پیدا کرد. چهره هایی که در روایات او محو شده در صورتی تاریخی، یادآور شمایل نگاری قدیسانی است که در هاله ای از قداست زدوده شده تلاش میکنند که قدیس بمانند. هاله هایی که به جای تشعشع انوار معنوی و نمود نمادین الوهیت چونان مُهر مهاجرت در اطراف این چهره ها می نشیند و به جای تمثیلی از پرتو الهی با رمزگان نوشتاری مقدس واژه IMMIGRATION جایگزین میشود.
تأکید این بازنمایی نه به خود رخداد مهاجرت، بلکه بر آدمیانی است که در ظاهر فاعلان این مهاجرت اند، اگرچه حقیقت امروز مهاجرتهای ناگزیر در تنگناهای جنگ و استبداد از آنها فراریان منفعلی می سازد که نه به اختیار بلکه به اجبار دچار ترک ریشه ها و سرزمین اجدادی می شوند.
این تأکید می توانست در یک قابِ نمایِ نزدیک و با حیثیتی به وضوح یک طبیعتگرایی صرف، راهی به روان و درون این انسانهای ناگزیر ببرد، اما شیوه باز نمود و قرار دادن آنها در متن تصویری وام گرفته از تاریخ بازنمایی قدیسان، هم ایشان را در هالهای از تقدیس قهرمانان قربانی قرار می دهد و هم گویی آنها را آگاهانه و با کهنه نمایی در پس پرده ای از ابهام می گذارد تا از این چهره ها که این روزها در رسانه های بیشمار شفاف و بی رنگ شده اند آشنایی زدایی کند. این رویکرد تنها در آشنایی زدایی از تصویر مهاجران ناگزیر امروز باقی نمی ماند، بلکه با حال و هوا و رنگهای تداعیگرِ به کار رفته در آثار و در سفری گذشته نگ، انگاره ی ناگزیرِ مهاجرت را در ذهن مخاطب به اعماق تاریخ امتداد می دهد.
این شمایل ها حاصل گفت و گویی در زمانی است میان گذشته و امروز در متن مفهوم مهاجرت. تداعی گرهای بصری این شمایل نگاری از فرمی پایه بهره مندند که در نگاه اول یادآور شمایل قدیسان در بطن فرهنگ گوتیک هستند. این تقدیس کهن، به طور کنایه آمیزی، با تقدیسی مدرن همراه میشود؛ چنانکه این شمایل ها را از متن و مکان خود جدا کرده و در منش شی ء شدگی و کالایی سازییِ اثر هنری در عصر جدید، در قابی مجلل بر مخملی سرخ می نشاند و با شماره ای آن را برای فروش عرضه می کند. این شمایل ها که از دست سایی ها و زیارت تاریخی فرسوده به نظر می رسند، دیگر ارجاعی به روایات مقدس ندارند، دیگر خبری از رجوع به حکایات مقدس مریم و فرزند، حواریون و قدیسان مشهور نیست. این شمایل ها تصاویری از انسانهای گمنامی است از نژادها قومیت ها ملیت ها و جنسیت های گوناگون که علی رغم همه این تمایز ها تنها یک هویت مشترک دارند: آنها مهاجرند.
مهاجرت به هر مقصودی یک دگرگونی است در وضعیت بشری. گاهی ارزش تاریخی و مقدس مهاجرت ایجاد والایی و تغییر در ساختن جهان و باوری تازه بوده و گاه در جستجوی رویایی برای داشتن زندگی بهتر. اما روایت امروزین مهاجرت در بخشی از جهان که به جنگ و خون و رنج آغشته است، بیش از آنکه جستجوی رویا و یا ساختن جهانی نو باشد، کوششی ناگزیر برای بقا و گریز از مرگ است. این شمایل ها قدرت تفسیر مخاطبان را می طلبد تا بخواهند آنها را در افق های متفاوت تاریخ تأویل کند یا ایشان را در افق امروزین تاریخ بگذراند و این ناگزیر آن را در تعلق تقدیس، در ادراک خود از نو بازبیابند.
شمایل های مهاجران جواد علیمحمدی اردکانی از میان تمامی تصاویر ممکن از مهاجرت به تصویری بسته از اشخاص بسنده می کند که مشابه اش را میشود در عکس پرسنلی چاپ شده در گذرنامه ها یا عکسهای الصاق شده بر برگهای درخواست مهاجرت پیدا کرد. چهره هایی که در روایات او محو شده در صورتی تاریخی، یادآور شمایل نگاری قدیسانی است که در هاله ای از قداست زدوده شده تلاش میکنند که قدیس بمانند. هاله هایی که به جای تشعشع انوار معنوی و نمود نمادین الوهیت چونان مُهر مهاجرت در اطراف این چهره ها می نشیند و به جای تمثیلی از پرتو الهی با رمزگان نوشتاری مقدس واژه IMMIGRATION جایگزین میشود.
تأکید این بازنمایی نه به خود رخداد مهاجرت، بلکه بر آدمیانی است که در ظاهر فاعلان این مهاجرت اند، اگرچه حقیقت امروز مهاجرتهای ناگزیر در تنگناهای جنگ و استبداد از آنها فراریان منفعلی می سازد که نه به اختیار بلکه به اجبار دچار ترک ریشه ها و سرزمین اجدادی می شوند.
این تأکید می توانست در یک قابِ نمایِ نزدیک و با حیثیتی به وضوح یک طبیعتگرایی صرف، راهی به روان و درون این انسانهای ناگزیر ببرد، اما شیوه باز نمود و قرار دادن آنها در متن تصویری وام گرفته از تاریخ بازنمایی قدیسان، هم ایشان را در هالهای از تقدیس قهرمانان قربانی قرار می دهد و هم گویی آنها را آگاهانه و با کهنه نمایی در پس پرده ای از ابهام می گذارد تا از این چهره ها که این روزها در رسانه های بیشمار شفاف و بی رنگ شده اند آشنایی زدایی کند. این رویکرد تنها در آشنایی زدایی از تصویر مهاجران ناگزیر امروز باقی نمی ماند، بلکه با حال و هوا و رنگهای تداعیگرِ به کار رفته در آثار و در سفری گذشته نگ، انگاره ی ناگزیرِ مهاجرت را در ذهن مخاطب به اعماق تاریخ امتداد می دهد.
این شمایل ها حاصل گفت و گویی در زمانی است میان گذشته و امروز در متن مفهوم مهاجرت. تداعی گرهای بصری این شمایل نگاری از فرمی پایه بهره مندند که در نگاه اول یادآور شمایل قدیسان در بطن فرهنگ گوتیک هستند. این تقدیس کهن، به طور کنایه آمیزی، با تقدیسی مدرن همراه میشود؛ چنانکه این شمایل ها را از متن و مکان خود جدا کرده و در منش شی ء شدگی و کالایی سازییِ اثر هنری در عصر جدید، در قابی مجلل بر مخملی سرخ می نشاند و با شماره ای آن را برای فروش عرضه می کند. این شمایل ها که از دست سایی ها و زیارت تاریخی فرسوده به نظر می رسند، دیگر ارجاعی به روایات مقدس ندارند، دیگر خبری از رجوع به حکایات مقدس مریم و فرزند، حواریون و قدیسان مشهور نیست. این شمایل ها تصاویری از انسانهای گمنامی است از نژادها قومیت ها ملیت ها و جنسیت های گوناگون که علی رغم همه این تمایز ها تنها یک هویت مشترک دارند: آنها مهاجرند.
مهاجرت به هر مقصودی یک دگرگونی است در وضعیت بشری. گاهی ارزش تاریخی و مقدس مهاجرت ایجاد والایی و تغییر در ساختن جهان و باوری تازه بوده و گاه در جستجوی رویایی برای داشتن زندگی بهتر. اما روایت امروزین مهاجرت در بخشی از جهان که به جنگ و خون و رنج آغشته است، بیش از آنکه جستجوی رویا و یا ساختن جهانی نو باشد، کوششی ناگزیر برای بقا و گریز از مرگ است. این شمایل ها قدرت تفسیر مخاطبان را می طلبد تا بخواهند آنها را در افق های متفاوت تاریخ تأویل کند یا ایشان را در افق امروزین تاریخ بگذراند و این ناگزیر آن را در تعلق تقدیس، در ادراک خود از نو بازبیابند.