تهران،
خیابان سنایی، خیابان شاهین (خدری)، پلاک ۱۸، طبقه ی اول
24 آذر15 December - 11 دی 14021 January 2024
گالری اُ دومین نمایش انفرادی رها خسروشاهی (م. ۱۳۷۶ تهران) را با عنوان «هوا، رنگ و گوشت» برگزار میکند.
این مجموعه از چهارده اثر رنگ روغن روی بوم در ابعاد متوسط و نسبتا بزرگ و ۴ اثر روی کاغذ تشکیل شده است.
آثار خسروشاهی در اولین برخورد، ترکیبی انتزاعی از رنگ و شکل را در مقابل دید بیننده قرار میدهد. رنگ و فرم، دو عنصر اصلی آفرینندهی این آثار در رابطهای منسجم، ابعادی از جهان سوبژکتیو هنرمند را آشکار میکند. در اغلب آثار، شیوه بیانی غالب، استفاده از کنتراست شدید رنگی است که بیانی مستقیم و قوی را ارائه میدهد. این کنتراست و ابعاد آثار، مشتاقانه، بیننده را به جهان هنرمند دعوت و راهنمایی میکنند. جهانی که نمودش ریشهای عمیق در غرایز و تجربه زیسته او دارد.
وسواس خسروشاهی در استفاده از فرمهایی که اصرار به نمایش بیشکل و بدون ارجاع خود دارند، از جهانی میگوید که میل به ناشناخته شدن دارد تا شناخته شدن. رنگهایش به همان سان که پخش و دارای شکل میشوند، در خود حل شده و شکلهای جدیدی میآفرینند: این بار هم بیمرجع و باز بیشکل. در لحظهای که به فرمی آشنا بدل میشوند نیز در چشم
برهم زدنی فرو میپاشند. این اشکال نه آنقدر آشنایند که رئالیته بنامیمشان و نه آنقدر ناآشنا که آبستره باشند.
این مجموعه از چهارده اثر رنگ روغن روی بوم در ابعاد متوسط و نسبتا بزرگ و ۴ اثر روی کاغذ تشکیل شده است.
آثار خسروشاهی در اولین برخورد، ترکیبی انتزاعی از رنگ و شکل را در مقابل دید بیننده قرار میدهد. رنگ و فرم، دو عنصر اصلی آفرینندهی این آثار در رابطهای منسجم، ابعادی از جهان سوبژکتیو هنرمند را آشکار میکند. در اغلب آثار، شیوه بیانی غالب، استفاده از کنتراست شدید رنگی است که بیانی مستقیم و قوی را ارائه میدهد. این کنتراست و ابعاد آثار، مشتاقانه، بیننده را به جهان هنرمند دعوت و راهنمایی میکنند. جهانی که نمودش ریشهای عمیق در غرایز و تجربه زیسته او دارد.
وسواس خسروشاهی در استفاده از فرمهایی که اصرار به نمایش بیشکل و بدون ارجاع خود دارند، از جهانی میگوید که میل به ناشناخته شدن دارد تا شناخته شدن. رنگهایش به همان سان که پخش و دارای شکل میشوند، در خود حل شده و شکلهای جدیدی میآفرینند: این بار هم بیمرجع و باز بیشکل. در لحظهای که به فرمی آشنا بدل میشوند نیز در چشم
برهم زدنی فرو میپاشند. این اشکال نه آنقدر آشنایند که رئالیته بنامیمشان و نه آنقدر ناآشنا که آبستره باشند.