رضا یحیایی، نقاش، سفالگر و مجسمهساز در شهر بابل متولد شد. یحیایی پس از چندسال فعالیت هنری در زادگاهش، سال 1351 به فلورانس ایتالیا رفت. نخست در هنرکدهی میکلانژ این شهر آموزش دید، سپس در آکادمی هنرهای زیبای فلورانس در رشتهی نقاشی مشغول به تحصیل شد. در همین دانشگاه به آموختن معماری داخلی همت گمارد و در رشتهی سرامیک نیز درجهی فوق تخصص دریافت نمود. دورههای تکمیلی مجسمهسازی و سنگتراشی را در آکادمی کرارا ایتالیا سپری کرد. بعدتر دورهی دکترای هنر را در دانشگاه سوربن (پاریس 1) سپری نمود و رسالهی خود را با عنوان «زبان مجسمه، زبان فیگور، زبان جان» ارائه داد. او در آکادمی هنرهای زیبای فلورانس و مدرسهی هنر اسپینلی به تدریس پرداخت. دورهای به ایران بازگشت و مسئولیتهایی در فضای مدیریتی هنر و آموزش را عهدهدار شد؛ معاونت دانشگاه جندی شاپور و مدیریت برنامهریزی و مرمت آثار موزهی ایران باستان تهران در سالهای 1379 و 1380 از این جملهاند.
سال 1352 یحیایی نخستینبار آثار مجسمه و نقاشی خود را بهصورت انفرادی در گالری سوفیتا، فلورانس به نمایش درآورد. از آن پس کارنماهای بسیاری در کشورهایی نظیر فرانسه، ایتالیا، امریکا، کانادا و ایران برگزار نموده است. سال 1385، گزیدهی آثاری که این هنرمند در فاصلهی سالهای 1339 تا 1383 خلق کرده، در کتابی نفیس به چاپ رسیده است.
یحیایی در گونههای مختلف هنر تصویری و تجسمی با استفاده از مواد و اسلوبهای گوناگون به بیان مضامین اساطیری، ادبی و عرفانی پرداخته است. در آثار او «زن» و «مکعب» نقشمایههای اصلیاند و غالباً در پیوند با هم ظاهر میشوند. خود یحیایی میگوید: «مکعب، اطمینانبخش انسان در نیساز او به منطق و عقلانیت است. همهی قدرتهای ماده را در خود جمع کرده و بنیاد و بذر آن است. از این رو، مکعبها را با نثشِ زنان، که زهدانهای حیاتاند همانند میکنم».