منوچهر یکتایی یکی از مهمترین نقاشان طبیعتگرای ایران است که جایگاه قابل توجهی در مارکت هنر ایران به دست آورده است. همان طور که اثر حاضر به خوبی نشان میدهد، میتوان فارغ از اکسپرسیونیسم انتزاعی و یا مکتب نیویورک که یکتایی در دورههایی به آن شهرت یافته است، سبکی منحصربهفرد با جایگاهی مستقل و رفیع در مدرنیسم ایرانی به وی اختصاص داد. در واقع به موجب سالها دوری هنرمند از وطن، در برهههایی هنر او را منقطع از جریان مدرنیسم ایرانی دانستهاند؛ یا دستکم هنر او را به عنوان هنر اقلیتی مهاجر کاویدهاند، اما مطالعه در سبکشناسی آثار یکتایی و نیز بررسی تطبیقی آن با چندین مجموعه شعری که از وی به چاپ رسیده، جریان تازه و شاید مستوری را نشان میدهد که نیازمند خوانشی دوباره در پسزمینه هنر مدرن ایران است. البته این نکته را نیز باید در نظر داشت که برخی از مهمترین هنرمندان جریان اکسپرسیونیسم انتزاعی همچون ویلم دکونینگ و یا مارک روتکو، از اقلیت مهاجر بودهاند.
در اثر پیشرو، علیرغم کاربست محدود رنگ، یکتایی از حداکثر قابلیت روحی و تأثیرگذار آن و بافتی منحصربهفرد استفاده کرده است. سفیدی و فضای منفی همان قدر برای هنرمند اهمیت دارد، که لکههای پُرقشای سبز و سرخ. در واقع از مهمترین ویژگیهای سبکی یکتایی، باید به لایههای رنگی ضخیم و جانداری اشاره کرد که ملموس و محسوس شدن رنگ را موجب می شوند. یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای آثار یکتایی که در این اثر نیز به خوبی دیده میشود، استفاده حداکثری از قابلیتهای بیانی و هیجانگرای رنگ است. در نتیجه این آثار معمولاً به لحنی رمانتیک و گرم و شورانگیز نزدیک میشوند.
از نگاهی دیگر، یکتایی به طیفی از مدرنیستهای ایرانی تعلق دارد که با نگاهی تازه به عناصر طبیعت و نیز طبیعتبیجان، مبادرت به احیای طبیعتگرایی یا نوعی ناتورالیسم مدرن در نقاشی میورزید. او با اسلوب و انگیزهای که از نسل نخست مدرنیستهای ایرانی شناخته شده، گلدانی را سوژه کار خود قرار داده و تنها با لکههای پر انرژی سبز و سرخ بر فضایی لایتناهی و سپید، به غنای تجسمی مطلوبِ خود دست یافته است.
در این اثر، بیننده میتواند جنس گلدان سفالی اثر را با حس بینایی و حتی لامسه خود درک کند، اما نقاش از جنسیتسازی و بازنمایی رئالیستی پرهیز کرده است. میتوان گلدان سفالی خیسخوردهای را که شاید در پسزمینه نامرئی یک حیاط مرکزی ایرانی با حوضی در میانش قرار دارد، متصور شد. بازی رنگ و بیرنگی در اثر، گفتمانی شاعرانه را موجب شده است.
اثر حاضر به خوبی بیانگر ویژگیهای سبکی منوچهر یکتایی و رفتار او با رنگ، بافت و بازیهای تصویری بر سطح بوم است. ویژگیهایی که در بیش از چند دهه، به شاخصههای آشنا و همیشگی آثار یکتایی تبدیل شده است. وی در این اثر مثل همیشه بر کاربست رنگهای پر غشا، غلیظ و جسمانی تأکید دارد. استفاده از رنگهای اینچنین تأثیرگذار و فضای رنگی پُرجانی که ساخت آن سهل و ممتنع به نظر میرسد را باید امضای شخصی هنرمند قلمداد کرد. فضای منفی در این اثر و به طور کلی در آثار یکتایی، همانقدر تأثیرگذار است که رنگهای جسور و پر احساس او. به عبارت دیگر او از فضای منفی و روشنیهایی که گستردگی قابل توجهی بر سطح بوم دارد، در جهت تأکید هر چه بیشتر بر رنگهای جسمانی خود بهره میگیرد.معمولاً طبیعتبیجان نمود چندان پر رنگی در مدرنیسم ایرانی ندارد. جز آثار نخستین نسل از مدرنیستهای ایرانی و چند استثنای دیگر همانند بهمن محصص، طبیعتبیجان در مدرنیسم ایرانی اغلب به جایگاه قابل توجهی دست نیافته است. با این حال در طیف شناختهشدهای از آثار منوچهر یکتایی، همچون اثر پیشرو، طبیعتبیجان ایرانی به شکلی قابل تأمل و برجسته مجال ظهور مییابد. در حالی که در هنر اروپا طبیعتبیجان از ژانرهای معین نقاشی در طول تاریخ نقاشی بوده که تا عصر هنر مدرن نیز ادامه مییابد. در مقایسه نقاشیهای طبیعتبیجان هنرمندانی چون سزان و ونگوگ با هنرمندان ایرانی میتوان به نگاه متمایز و متفاوت نقاش ایرانی به همین مضمون پی برد. هنرمند ایرانی در این آثار میکوشد تا با نگاهی بسیار شخصی و منحصر به فرد، به بازنمایی طبیعتبیجان بپردازد به نحوی که مخاطب آن را قلباً از آن خود بداند. درست مثل این اثر که صحنهای نوستالژیک را یادآور میشود؛ صحنهای پر خاطره از گلدانهای چیده شده در حیاط خانههای قدیمی ایرانی که میتواند عمیقاً یادآور دورانی از دست رفته باشد و اینک روح آن دوران در اثر هنرمند انعکاس یافته است. در عین حال، اثر در زمینهای جهانی و بدون مرز نیز میتواند به خوبی حاکی از بیان فارغ از مرز یک هنرمند شرقی/غربی باشد. مشاهده اثر از سوی مخاطبان هر دو فرهنگ، لذت بصری منحصر به فرد و آرامشبخشی را موجب میشود؛ اما حس عمیق از آنِ خودسازیِ فرهنگی در کنه اثر، قرابت بیشتری با احوال ایرانیان دارد؛ آنقدر که میتوان گلدانهای معروف «برگ عبایی» در حاشیه ایوان، پشت پنجره و یا اطراف حوضی در یک حیاط جارو خورده را در نظر مجسم کرد.