استفاده از عکسهای قدیمی ایرانی و بازسازی آنها در نقاشی، ویژگی منحصربهفرد آثار قاسم حاجیزاده است. او با جستوجو در عکسهای کهن خانوادگی، رجل سیاسی و حوادث اجتماعی، گذشته را به امروز پیوند میزند و بدین طریق ارتباط خود را با سرزمین مادریاش حفظ کرده است. آنچه این عکس-نقاشیها را به هنری درخورِ تأمل تبدیل میکند، سبک حاجیزاده در ارائه و بازتولید عکسهای کهنه است. او با کلاژ عکسها در زمینههایی با رنگهای خام، شیوهای را شکل میدهد که میتوان آن را نوعی خاص از پاپ ایرانی دانست. انتخاب تصویر آدمها از مکانها و شرایط مختلف و چینش دوباره آنها در زمینههایی با ترکیببندیهای تأثیرگزار، رنگهای خام و تاشهای رنگی بیرمق، ذهن مخاطب را به بازبینی تصاویر آشنایی فرامیخواند که اکنون گویی از آنها آشناییزدایی شده است. واقعهای که در گذشته ارزش ثبت لحظه را داشته، در دستان حاجیزاده به اتفاقی مضحک و گروتسکوار تبدیل میشود که در طنزی پنهان و پیچیده، جدی بودن مسائل، اتفاقها و حالتهای گذشته را به نقد میکشد.
تصویر پیشرو یادآور عکسهای دسته جمعی رجل سیاسی و مذهبی دوره قاجار است. سوژه نقاشی حاجیزاده صفوف انسانهای مردهای است که در دوران خود مجسمهوار ایستادهاند تا یادشان ماندگار شود. اما حجم توده انسانی تا آنجاست که تنها شمایلی محو از هرکدام باقی مانده است. هنرمند در بازخوانی خود از عکسهای دستهجمعی، با اغراق در تعداد آدمهای حاضر، آنها را به شیوارگی نزدیک کرده است. در تصویر او خبری از بازسازی دقیق چهرهها نیست، برخی افراد از دیگران در قد و قامتی بزرگتر کشیده شدهاند، قسمتهایی محو و خامدستانه رها شده و در برخی بخشها جزئیات بیشتری نمایانده شده است. حضور خیل عظیم این جمعیت بر زمینهای به رنگ قرمز آبرنگی، یادآور دوران پرالتهاب آن عصر، اعدامها، تظاهرات و کشتار مشروطهخواهان است. همچنین پرهیز از خطوط جداکننده، استفاده از سطوح رنگی تخت و کمینهگرایی رنگی را میتوان از دیگر خصوصیات شاخص آثار حاجیزاده دانست که در این اثر نیز به خوبی نمایان است. علاوه بر محتوایی تعمقبرانگیز آکنده از کنایههای آشکار سیاسی و تاریخی، کیفیت بصری این نقاشی بزرگ و یادمانی آن را در زمره بهترین کارهای هنرمند قرار میدهد.