نقاشیهای ساده و طراحیگونه آویش خبرهزاده تجربیاتی سرراست، ساده و رویاگونه از زندگی انسان صنعتی معاصر و ارتباط تقلیلرفتهاش با طبیعت است. آثاری که بر محور «تنهایی» شکل گرفته و به تمامی عناصر تصویری ارزشی یکسان میبخشد و تلاش میکند ارتباط میان انسان و محیط طبیعی او را بازتعریف کند.
هنرمند برای بیان ذهنیت خود سعی میکند هر چیز قابل توجهی را به مرز «هیچ» و «نیستی» نزدیک کند و با حذف هر نوع اثرگذاری بصری، اثری در نهایت بیپیرایگی ارائه کند. به عقیده خبرهزاده این امر مهمترین خصیصه هنر است؛ وی در این باره میگوید: «هنر میتواند از موادی ناچیز یا تقریباً هیچ بهوجود آید»۱. نه تنها مواد بهکار گرفته شده توسط هنرمند ساده و روزمره هستند، بلکه موضوع نیز به همان سادگی است. هیچ گونه تلاشی برای پرداختهای واقعگرایانه صورت نمیگیرد و برشهایی از زندگی در غایت خلوص با خطوط کاملاً اکسپرسیو در یک آنِ خودجوش بر پیکر کاغذ یا تخته نمایان میشود.
نقاشیهای آویش خبرهزاده تجسم فضاهایی مهجور، تنها، آرام و متعادل هستند که میتوان آنها را «نمایش بصریِ سکوت» دانست؛ صحنههایی خالی از هرگونه تکاپو که با بهرهگیری از عدم نورپردازی، فضایی سرد و یکنواخت را تجسم میکنند. فضایی که به شدت آشناست و گویی در روزگاری پیش از این دیده و تجربه شدهاست؛ شاید در خواب و شاید در یک خیال جمعی.
سادگی موضوع و پرداخت بیتکلف نقاشی سبب برهم زدن هر نوع کلیشه و دریافت قراردادی میشود و همین بیپیرایگی، تفسیر اثر را پیچیده میکند. جریان سیال ذهن به وسیله کاربست گچهای رنگی، زغال یا تاشهای آنی قلممو، نقاشی را تا تجربه بیواسطه درونی به پیش میراند. هیچ چیز در نقاشی برجسته نمیشود و تمامی عناصر در پسزمینهای کمعمق و محو باقی میماند. بدین ترتیب اثر همچون زمزمهای آرام و کمطنین، روایتی شخصی در سکوت را شکل میدهد که تمامی حواس مخاطب را برای ادراک فرا میخواند.
در نقاشی پیش رو هنرمند تلاش کرده فضای سرد یک سالن تئاتر را بازخوانی کند. وهم حاکم بر فضا به دلیل عدم حضور پیکره انسانی، نبود منبع نوری و همچنین استفاده از رنگهای تیره دو چندان میشود. حضور ماهیها در میانه صحنه و تناسب آنها با دیگر اجزاء، نقاشی را به فضایی سوررئالیستی نزدیک میکند. هنرمند هیچگونه اصراری بر پرداخت واقعگرایانه ماهیها ندارد و محو بودن لبههای کنارهنما بر این عدم واقعنمایی تأکید میکند. گویی ماهیها به جای آب در بخاری شناور مجسم شدهاند که تلاش دارد مخاطب را از مواجهه با واقعیت موجود زنده بر حذر دارد. بدین طریق آنچه در ذهن شکل میگیرد نه صحنهای واقعی بلکه، تنها فانتزی حضور طبیعت در تجربه زندگی امروز است.
۱. برتولا، چیار، نقاشیهای آویش خبرهزاده، مجله بخارا، فروردین ۱۳۷۸، ش ۵، ص ۳۱۴.