عوامل زیادی بر قیمت یک اثر هنری مؤثرند. از رقمهای میلیارد دلاری در حراجها گرفته تا قیمتهای اعلامشده از سوی گالریها، فهم اینکه قیمت آثار هنری چطور تعیین میشوند برای کسانی که با مکانیسم بازار هنر ناآشنا هستند، دشوار است.
یکی از موضوعاتی که فهم این موضوع را مشکل میسازد، آن است که اِلِمانهای مؤثر بر قیمت یک اثر هنری، بسیار بهم مرتبط هستند. همانطور که کلویی ودینگتون (Chloe Waddington)، از گالری تیموتی تیلور (Timothy Taylor) در لندن میگوید؛ «در قیمتگذاری یک اثر هنری هیچ فاکتوری به تنهایی مؤثر نیست؛ ارزشگذاری اثر هنری ترکیبی از عوامل مختلف است: شناختهشده بودن هنرمند در سطح نهادها، تقاضای بازار، سطح حرفهای هنرمند، وضعیت اثر هنری، اصالت، نوع رسانه و غیره از جمله این عوامل هستند».
برای شروع، بازار هنر نیز مثل سایر بازارها اساساً به میزان عرضه و تقاضا وابسته است. هیدرین د مونتفراند (Hadrien de Montferrand)، مؤسس گالری اچ. دی. ام. (HdM Gallery) در بیجینگ، میگوید: «استراتژی بازاریابی برای هنرمندی که در سال تنها 20 اثر تولید میکند، در مقایسه با هنرمندی که در سال 50 تا 100 اثر خلق میکند، متفاوت است».
آثار هنری، برخلاف سایر کالاها، منحصربفرد هستند و بهطور محدود عرضه میشوند. این موضوع باعث میشود که شیوه قیمتگذاری یک اثر هنری از روش محاسباتی رایج در سایر بازارها پیروی نکند. ارزش سوبژکتیو اثر نیز بر قیمت آن تأثیر میگذارد، بهویژه در حراجیها، که رقابت بین خریداران بالقوه، قیمتها را از ارزش پیشبینیشده بالاتر میبرد. لارس بودی (Lars Bode)، مؤسس گالری بودی (Bode Gallery) در برلین، میگوید: «در کنار تمامی عوامل - مثل علم، مطالعات شغلی (Career Studies)، مواد و متریال – همیشه یک ارزش حسی نیز وجود دارد که توصیفپذیر نیست و ارزش خاصی به اثر میبخشد».
با توجه به این موارد، مجموعهدارانی که به دنبال خرید یک اثر هستند با سوالات متعددی روبهرو میشوند: چه چیزی برتری یک اثر نسبت به دیگری را تعیین میکند؟ چرا قیمت آثار هنری دچار نوسان و تغییر میشوند؟ از کجا بدانیم که داریم معامله خوبی را انجام میدهیم؟
در ادامه نظرات متخصصان در بازار اولیه و ثانویه را میخوانید تا بتوانید از نحوهی قیمتگذاری آثار هنری مطلع شوید.
عوامل مؤثر بر قیمت یک اثر هنری
ارزش یک اثر هنری وابسته به آن است که چه کسی و کجا آن را به فروش میرساند. در بازار اولیه، آثار هنری برای نخستین بار فروخته میشوند. در مقابل، در بازار ثانویه، آثار هنری بازفروش میشوند، که شامل فروشِ مجدد آثار از طریق دلالان و حراجخانهها است. هر دوی این بازارها فاکتورهای مشابهای را برای قیمتگذاری پیروی میکنند.
عوامل مؤثر بر قیمت یک اثر هنری در بازار اولیه چیست؟
بهطور عمده، فروش در بازار اولیه از طریق گالریها انجام میشود، گالریها با همکاری با هنرمند سعی میکنند تا قیمت آثار را بر مبنای فاکتورهای مختلف، مثل میزان محبوبیت هنرمند، ترندهای بازار و کیفیت اثر هنری تعیین کنند. گالریها همچنین قیمتها را طوری انتخاب میکنند که سابقه حرفهای هنرمند را نیز بازتاب دهد. در اینجا تحصیلات هنرمند، شرکت در رزیدنسیها، و سابقه نمایشگاهی مد نظراست.
رسانهای که برای خلق اثر از آن استفادهشده نیز مورد توجه است. برای نمونه، یک اثر روی کاغذ قیمتی نازلتر از یک نقاشی دارد. به این خاطر که خلق این دست از آثار زمان کمتری برده، ساختار مشابهی را دنبال کرده و آنکه، بسیاری از این کارها جنبه اسکیس و مطالعاتی برای یک کار اصلی دارند.
عوامل مؤثر بر قیمت یک اثر هنری در بازار هنر ثانویه چیست؟
تمامی اِلِمانهایی که بر رویه قیمتگذاری در بازار اولیه تأثیرگذار است، در بازار ثانویه نیز مؤثر هستند. اما چون بازار ثانویه مخصوص آثاری است که بیش از یکبار به فروش رفتهاند، فاکتورهای دیگری نیز بر قیمت تأثیر میگذارد، بهخصوص به این دلیل که در بازار ثانویه رکوردهای قیمتی بهصورت عمومی اعلام میشوند.
بسیاری از لتهایی که در بازار ثانویه با قیمتهای بالا به فروش رفتهاند، یک ویژگی مشترک دارند: آنکه به ندرت و بهطور محدود وارد بازار شدهاند. این موضوع شامل آثار هنرمندان فقیدی چون اگون شیله و فرانسیس بیکن میشود که تعداد آثار محدودی را تولید کردهاند، یا آثاری که از لحاظ تاریخی ارزشمندند و برای نخستینبار است که وارد بازار میشوند. برای مثال، قیمت طراحی شیله با نام «خودنگاره با گیاه کاکنه» (Selbstbildnis mit Lampionfrüchten) (1912) که 12/12 میلیون دلار در سال 2012 در ساتبیز فروخته شد، برای یک اثر روی کاغذ بسیار بالا بود.
در بازار ثانویه، تبارنامه یا پیشینه مالکیت اثر (Provenance) نیز در قیمت یک اثر نقشی اساسی دارد؛ یک تاریخچه مبسوط و قابل استناد از صاحبان اثر یا نمایشگاههای شناختهشده قیمت یک اثر را تا حد زیادی متأثر میسازد. اِما بیکر (Emma Baker) کارشناس ارشد فروشهای عصرانه ساتبیز در لندن، در اینباره میگوید: «پیشینه مالکیت اثر در قیمت یک اثر بسیار تأثیرگذار است. مخصوصاً اثری که برای نخستینبار وارد مارکت عمومی میشود و از مجموعههای شناختهشده میآید».
ذات حراجها نیز باعث میشود که قیمتها با سرعت زیادی افزایش یابند؛ جدال بر سر یک قطعه میتواند قیمت اثر را در عرض یک دقیقه چند برابر سازد.
تغییر در قیمت آثار هنری
در هر دوی بازارهای اولیه و ثانویه، قیمت یک اثر هنری متأثر از عوامل بسیار مثل جایگاه هنرمند در بازار است. ارزش آثار یک هنرمند به نسبت با میزان تقاضای مجموعهداران، شرایط اقتصادی و جایگاه هنرمند تغییر میکند.
در رابطه با هنرمندان زنده، قیمت اثر به موقعیت حرفهای هنرمند در دنیای هنر وابسته است. نقطهی عطف حرفهای برای این دست از هنرمندان شرکت در نمایشگاههای انفرادی بزرگ و دوسالانهها، شناختهشدن در سطح نهادها و ماهیت مجموعهداران آثارشان است.
در بازار اولیه، گالریها به دنبال ایجاد این موقعیتها برای هنرمند هستند تا به رشد حرفهای او کمک کنند. تغییر در قیمت آثار یک هنرمند در بازار اولیه توسط دیلر هنرمند مدیریت میشود.
تریستن ون در استگن (Tristan van der Stegen)، مدیر گالری زیپس (Xippas) در پاریس میگوید: «قیمتگذاری در بازار اولیه باید با دقت انجام شود. هدف اصلی یک گالری کمک به ارتقاء حرفهی هنرمند است. وقتی که قیمتهای آثار یک هنرمند را پایین میآورید به این معناست که اعتماد شما به آثار وی از بین رفته، برای همین در زمان قیمتگذاری منطقی عمل کنید تا به گسترش حرفه هنرمند کمک کنید».
به همین دلیل است که قیمت آثار هنرمندان نوظهور بسیار پایینتر است. گالریها، اغلب، سالها وقت را صرف شکلبخشی به بازار یک هنرمند میکنند. ودینگتون گفت: «وقتی هنرمندی در سطح نهادها و بازار شناخته شد، باید قیمت آثار وی را مثلاً در نمایشگاه انفرادی بعدی وی افزایش دهیم، به عقیده من هرگونه افزایش قیمت باید بسیار سنجیده باشد و نشان دهد که به بازار هنرمند اعتماد دارید و از خریداران آثار وی حمایت میکنید».
از سوی دیگر، آثار هنری میتوانند پس از مرگ هنرمند ارزش بیشتری پیدا کنند (در این رابطه مقاله «تأثیر مرگ» در قیمتگذاری آثار هنری را بخوانید). برای مثال، سالوو (Salvo)، نقاش ایتالیایی، در زمان حیات خود هنرمندی شناختهشده تلقی نمیشد، اما پس از مرگ جایگاهش در بازار هنر به طور قابل توجهای ارتقاء پیدا کرد و تقاضا برای آثارش افزایش یافت.
معروف شدن یک هنرمند میتواند به معنای افزایش تقاضا از سوی مجموعهداران هم باشد – این شاید مهمترین عامل در تعیین قیمت آثار هنری باشد. سالوو در زمان حیاتش به زور اثری را به قیمت ده هزار دلار فروخته باشد. اما اخیراً قیمت آثار او در بازار اولیه و ثانویه به شدت افزایش یافته؛ در سال 2023، نقاشی او با نام «صبح» (1994) 1/1 میلیون دلار فروخته شد.
با توجه به آنچه ذکر شد، بازار هنر به خاص بودن و نادر بودن اثر توجه بسیار دارد. گرانترین آثار آنهایی هستند که ویژگیهای خاص، اهمیت تاریخی و تقاضای بالا دارند. احتمالاً، شناختهشدهترین اثری که با این ویژگیها در یک حراج فروختهشده نقاشی «سالوادور موندی» از لئوناردو داوینچی است که به قیمت 450/3 میلیون دلار در سال 2017 در کریستیز نیویورک به فروش رفت. سالوادور موندی توجه زیادی را به خود جلب کرد چون کمتر از20 نقاشی وجود دارد که به داوینچی منسوب شده باشد.
ازآنجاکه در حراجها قیمتها بهصورت عمومی اعلام میشوند، نتایج حراجها میتواند واضحترین نشانه از تأثیر تقاضا بر قیمت آثار هنری باشد. خانههای حراج تلاش میکنند برآورد درستی از قیمت اثر هنری ارائه دهند. برآوردی که حراج ارائه میدهد یک نقطه شروع است و رقم نهایی زمانی که چکش پایین آمد مشخص میشود. یک رکورد بالا در حراج میتواند بر قیمت سایر آثار هنرمند تأثیرگذار باشد و حتی قیمت آثار وی در گالریها را نیز تغییر دهد.
ون در استگن میگوید: «دو نوع رتبهبندی در بازار هنر وجود دارد؛ رتبهبندی اعتباری (Reputational Ranking) و رتبهبندی بازار ثانویه (Secondary-market Rankings). اولی، بیشتر بر روی تاریخچه نمایشگاهی، ثبت در کاتالوگها و شرکت در بیینالها تمرکز دارد. دومی بر نتایج حراجها متمرکز است. به نظر من تلاقی این دو عامل، رتبه و اهمیت هنرمند را در بازار تعیین میکند».