نقطهی آغاز تاریخ هنر مدرن و معاصر ایران در بخش هنرهای تجسمی، با درگذشت کمالالملک، تأسیس دانشکدهی هنرهای زیبا دانشگاه تهران (1319)، شروع دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (26 شهریور 1320) و با فعالیتهای هنرمندان پرشور و آوانگاردی چون جلیل ضیاءپور پیوند خورده است.
فضای هنری دههی ابتدایی دوران «پهلوی دوم» متأثر از دگرگونیهای اجتماعی پس از «جنگ جهانی دوم» (1318 - 1324)، برنامههای مدرنیزاسیون دولت، شعارهای ناسیونالیستی و ترویج و بزرگداشت دستاوردهای ایران باستان بود. در عرصهی آکادمیک، «طبیعتگرایی کمال الملکی» و شیوههای مدرن غربی بالاخص «امپرسیونیسم» تدریس میشد، و در فضای رسمی نگارگری و صنایع دستی مقبولیت داشت. نوگرایی در دههی بیست خورشیدی به دنبال فرصتی برای عرضهی و نمایش خود بود که این مهم بعضاً از طریق نمایشگاههای گروهی انجمنهای هنری حاصل میشد.
فضاهای نمایشی انجمنهای هنری کشورهای دیگر در این سالها و اوایل دههی سی خورشیدی، تنها موقعیتهای در دست هنرمندان نوگرا بود و تبلیغ و ترویج هنر مدرن تنها محدود به این نمایشها باقی میماند. اما بازگشت ضیاءپور از اروپا (در طی سالهای 1327 الی 1328) صفحهای دیگر را در زمینهی مدرنیسم در هنرهای تجسمی باز کرد. در سال 1328، جلیل ضیاءپور، از پرچمداران ترویج افکار مدرنیستی در هنر، بههمراه حسین شیروانی، منوچهر شیبانی، مرتضی حنانه، غلامحسین غریب گرگانی و هوشنگ ایرانی، انجمنی به نام «انجمن خروس جنگی» تأسیس کرد و با چاپ مجلهای به همین نام، از «هنر سنتی» ایران و رخوت هنری در عرصهی تجسمی بهانتقاد پرداخت.
انتشار «مجلهی خروس جنگی» با فعالیتهای گروهی و انفرادی هنرمندان جوانی که قصد داشتند آثار خود را نمایش دهند و به تبلیغ و ترویج «هنر مدرن» بپردازند همزمان شد: یکی از نمونههای شناختهشده آن نخستین نگارخانهی تهران به نام «آپادانا» است که توسط محمود جوادیپور، حسین کاظمی و هوشنگ آجودانی و با هزینهی شخصی این گروه راهاندازی شد.
سنت نمایش آثار در گالریهایی که بهدست خود هنرمندان و اکثراً با هزینهی شخصی اداره میشد، در میان نسل دوم هنرمندان نوگرا، مثل چهرههایی چون مارکو گریگوریان نیز ادامه یافت؛ شخصیتی که با دغدغههای مشابه، خود را متعهد به ترویج «هنر نوگرا» میدانست.
مارکو گریگوریان از چهرههای تأثیرگذار در عرصهی هنر مدرن و معاصر ایران، در سال 1333، «گالری استتیک» را بهعنوان مکانی برای آموزش، نمایش و ترویج هنر مدرن راهاندازی کرد و بعدها در تشکیل چند گروه مهم هنری من جمله «گروه هنرمندان معاصر» (1340) و «گروه آزاد طراحان و مجسمهسازان» (1353) سهم بسزایی داشت. راهاندازی «اولین بیینال تهران» و نمایندگی ایران در بیستونهمین دوسالانه ونیز در سال 1337 از دیگر فعالیتهای این هنرمند در راستای پرورش و معرفی هنر مدرن ایران بود.
گریگوریان در راه شناسایی و زنده نگه داشتن برخی هنرهای سنتی ایران نیز قدم برداشت؛ وی یکی از نخستین شخصیتهایی بود که به نقاشی قهوهخانهای توجه نشان داد و در احیاء آن تلاشهای بسیاری کرد؛ تاحدیکه دو استادکار این سبک از نقاشی یعنی محمد مدبر و حسین قوللر آغاسی را به آتلیه خود دعوت میکرد و به ایشان سفارشهای جدید میداد.
فعالیتهای هنری مارکو به داخل مرزهای ایران محدود نماند. این هنرمند در نیمه دهه 1340 «گالری یونیورسال» را در مینیاپولیس تأسیس کرد و در اولین نمایشگاه آن، کارهای سیا ارمجانی، حسین زندهرودی، پرویز تناولی و دو هنرمند آمریکایی را به نمایش گذاشت. گریگوریان همچنین در اواخر دهه 1350 گالری «گورکی» را در منهتن به راه انداخت و پس از سالها کار و زندگی در آمریکا به ایروان مهاجرت نمود. در اینجا موزه هنر خاور نزدیک را در سال 1370 راهاندازی کرد و مجموعهی خود را که شامل آثار باستانی، صنایع دستی و پردههای نقاشی میشد در آن به نمایش گذاشت.
دوره کاری
بنابر اظهارات رویین پاکباز سبک کاری و هنری گریگوریان را میتوان به چهار دوره تقسیمبندی کرد: دههی 1330 تا 1340 که گرایشهای اکسپرسیونیستی در آثارش مشهود است؛ دهه 1340 تا 1350 که گرایشهای پاپ آرت و نئورئالیسم را دنبال میکند؛ دههی 1350 که شناختهشدهترین آثارش یعنی نقشبرجستههای کاهگلی و خاکی را خلق مینماید؛ و نیمه دهه 1350 که با گروه آزاد دست به کارهای اینستالیشن و لندآرت میزند.
گرانترین اثر فروختهشده از مارکو گریگوریان
گرانترین اثر مارکو گریگوریان با نام «خاکریزههای افقی و عمودی» در دستهی کارهای کاهگلی وی قرار میگیرد که در حراج آنلاین آثار کشفشدهی مارکو گریگوریان به قیمت 315.4 هزار دلار فروخته شد. این حراج توسط حراجخانه بونامز و در خرداد 1401 برگزار گشت و نخستین مزایدهای بود که تمامی آثار عرضهشده در آن به یک هنرمند ایرانی تعلق داشت. 46 اثر از دوران مختلف کاری گریگوریان در این حراج ارائه شده بود. 33 اثر از این 46 اثر چکش خورد و مجموع فروش 1 میلیون دلار را بدست آورد.
میزان فروش آثار گریگوریان در مقایسه با دو هنرمندان ایرانی-ارمنی دیگر
از مارکو گریگوریان تاکنون 150 اثر وارد حراجها شده است که از این میان 110 اثر فروخته شده و مجموع 3.8 میلیون دلار را بدست آمده است (نرخ فروش آثار 73%). این میزان حدود دو برابر مجموع فروش همتای ارمنی این هنرمند یعنی سیراک ملکنیان محسوب میگردد. از ملکنیان 102 اثر وارد حراجها شده است و از فروش 68 اثر مجموع 1.9 میلیون دلار حاصل شده است (نرخ فروش آثار 67%).
سونیا بالاسانیان از سایر هنرمندان ایرانی-ارمنی است که آثاری از وی در حراجها عرضه شده است. 11 تابلو از بالاسانیان وارد حراجها شده و از این بین 8 اثر فروخته شده است (نرخ فروش آثار 73%). مجموع فروش آثار بالاسانیان 229.5 هزار دلار محاسبه میگردد.
منابع
روئین، پ. (1395). دایرهالمعارف هنر (جلد دوم). تهران: فرهنگ معاصر.
کشمیرشکن، ح. (1396). کنکاشی در هنر معاصر ایران. تهران: چاپ و نشر نظر.