روان‌شناسی مجموعه‌داری آثار هنری: پای سود مالی در میان است یا ارتباط احساسی؟

18 آذر 1403
مجموعه‌داری آثار هنری وقتی از منظر روان‌شناسی بررسی شود، می‌تواند همچون راه‌رفتن روی لبه تیغ باشد. از یک طرف به عنوان فعالیتی مثبت که در راه حفظ و نگهداری آثار و اشیای تاریخی، فرهنگی و هنری صورت می‌گیرد، تعریف می‌شود و از سوی دیگر نگاهی که گردآوری آثار را عملی صرفا اقتصادی برای کسب سود و حتی در موارد دیگری اقدامی اعتیادگونه توصیف می‌کند. این مطلب با نگاهی بر پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که در فاصله این تعریف‌ها چه انگیزه‌های دیگری برای مجموعه‌داران وجود دارد.

مجموعه‌داری از منظر روان‌شناسی موضوعی است که مورد توجه برخی از روان‌شناسان و حتی محققان آثار هنری که با رویکرد روان‌شناسانه به رویدادها نگاه می‌کنند، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. کریستینا پارک (Christina Park) یکی از نویسندگان هنری است که با رویکرد روان‌شناسانه به پدیده‌های هنری نگاه کرده.

او در مطلبی که تیرماه امسال در «آرت ورکز» منتشر کرده، با بیان اینکه یکی از عوامل اصلی روان‌شناختی موثر بر ارزش‌گذاری هنر، وابستگی احساسی است، ادامه می‌دهد: «مجموعه‌داران، با آثار هنری ارتباط شخصی برقرار می‌کنند. این ارتباط می‌تواند به خاطر حس نوستالژی، سلیقه شخصی یا ارتباط عمیق با داستان یا سبک هنرمند باشد».

به اعتقاد او این پیوند احساسی درک یک اثر را نسبت به قیمت بازار به‌طور قابل‌توجهی بالاتر می‌برد و به همین دلیل، روان‌شناسی جمع‌آوری هنر به‌شدت با احساسات خریدار و تجربیات او در لذت بردن از هنر مرتبط است.

پارک برای اینکه رابطه احساسی میان یک مجموعه و مجموعه‌دار را بیشتر توضیح دهد، می‌نویسد: «آثاری که جوهره یک دوره زمانی یا جنبش را به تصویر می‌کشند، معمولاً از سوی مجموعه‌دارانی که می‌توانند با آن روایت فرهنگی ارتباط برقرار ‌کنند، مورد توجه قرار می‌گیرد».

همچنین به گفته او ساخت یک مجموعه هنری فرآیند پیچیده‌ای است که فراتر از ملاحظات مالی پیش می‌رود و وابستگی احساسی، اهمیت فرهنگی و پیشینه تاریخی از عوامل کلیدی تاثیرگذار بر ارزش‌گذاری آثار هنری هستند.

چرا مردم به جمع‌آوری علاقه دارند؟

اندرو دیلن (Andrew Dillon)، استاد دانشگاه در دانشگاه تگزاس آمریکا نیز در مطلبی که در «آرت‌بازل» منتشر شده، با دیدگاه روان‌شناسی به این موضوع پرداخته است که چرا مردم به جمع‌آوری علاقه دارند؟ او در بررسی این موضوع به تاثیر انقلاب صنعتی بر شکل‌دهی طبقه‌ای مصرف‌کننده اشاره می‌کند: «این طبقه ثروتمند به دنبال کالاهایی بود که پیش از آن برایش دسترس‌پذیر نبود. آن‌ها با خرید اشیاء ارزشمند، جایگاه خود را به نمایش می‌گذاشتند».

دیلن در این روند تاریخی، طبقه متوسط درحال رشد را تحت تاثیر رفتار طبقه ثروتمند می‌داند و می‌گوید که آن‌ها نیز به گردآوری و نگهداری آثار روی آوردند تا جایی که در عصر حاضر هم گاهی عنوان می‌شود که «همه یک مجموعه‌دار هستند».

اصلاح تصویر رایج از جمع‌آوری آثار هنری

دیلن معتقد است با وجود آنکه بعد از انقلاب صنعتی طبقه ثروتمند و متوسط، بیشتر به جمع‌آوری آثار هنری پرداختند اما به این نکته هم اشاره می‌کند که تنها تصویر موجود درباره جمع‌آوری آثاری هنری به ثروتمندان یا شبکه‌ای که آن‌ها را در بر می‌گیرد، محدود نمی‌شود و به همین دلیل باید تصویر رایج از گردآوری آثار هنری را اصلاح کرد.

تصویر رایج از جمع‌آوری آثار هنری اغلب شامل مزایده‌های مخفیانه، گالری‌های هنری و ثروت کافی برای تعامل با حرفه‌ای‌ها در مراکز فرهنگی برجسته‌ای مانند نیویورک، لندن، هنگ‌کنگ یا پاریس است. این تصویر نادرست نیست اما ناقص است چون تقریباً ۴۰ درصد گالری‌های هنری معتبر در ۱۰ شهر بزرگ جهان متمرکز هستند، در حالی که موزه‌ها به طور گسترده‌تری در سراسر دنیا پراکنده شده‌‌اند.

علاوه بر این، نوع آثار هنری و اشیائی که در اختیار گالری‌ها، خانه‌های حراج و موزه‌های معروف قرار دارد، تنها بخشی از آثاری است که مردم آن‌ها را شایسته جمع‌آوری می‌دانند. بازارهای دست‌فروشی، نمایشگاه‌های هنری محلی و فروشگاه‌های عتیقه، گزینه‌های بیشتری را در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهند. در کنار این‌ها، دسترسی به اینترنت، امکان دیگری را فراهم کرده و فروش‌های خصوصی به شکلی گسترده شده‌اند که چندین دهه پیش چنین کاری امکان‌پذیر نبود.

مجموعه‌داری چقدر قابل‌درک است؟

این استاد دانشگاه با توضیحی که درباره روند تاریخی مجموعه‌داری نوشته، این پرسش را مطرح می‌کند که اصولا رفتار مرتبط با جمع‌آوری تا چه حد قابل‌درک است؟ دیلن در ادامه برای پاسخ به سوال خود می‌گوید که داده‌های چندانی در منابع علمی در این زمینه وجود ندارد اما مطالعات موردی فردی یا نظرسنجی‌هایی با نمونه‌های کوچک برخی نکات را روشن کرده‌اند.

یکی از بررسی‌های انجام‌شده در این زمینه مقاله‌ای در سال ۱۹۹۱ است. این مقاله با عنوان «چرا جمع‌آوری می‌کنند: مجموعه‌داران انگیزه‌های خود را فاش می‌کنند» منتشر شده بود. براساس این مطالعه، فورمانک (Formanek) از پاسخ‌دهندگان خواسته بود تا دلایل خود را شامل انگیزه‌های مالی، روان‌شناختی-اجتماعی و فرهنگی برای جمع‌آوری آثار بیان کنند.

این بررسی دستمایه کار دیلن قرار می‌گیرد و او مطالعه بزرگ‌تری را با ۲ هزار ۸۲۸ نفر انجام می‌دهد. او سوالاتی را در زمینه انگیزه افراد برای جمع‌آوری آثار هنری به تحقیق فورمانک اضافه می‌کند. یکی از موضوع‌هایی که از پاسخ‌دهندگان مورد پرسش قرار می‌گیرد انگیزه‌های مادی برای جمع‌آوری آثار هنری است.

یکی از تصورهای غالب درباره مجموعه‌داری این است که انگیزه اصلی برای سرمایه‌گذاری در آثار هنری یا اشیای عتیقه، جنبه مالی است و آثار به دلیل کمیاب‌بودنشان نوعی سرمایه‌گذاری منحصر‌به‌فرد محسوب می‌شوند. با اینکه ملاحظات مالی در تصمیم‌گیری‌های بزرگ برای خرید تأثیرگذار است اما شاید جالب باشد که بدانیم بازده مالی، شاید تنها برای اقلیتی کوچک از مجموعه‌داران انگیزه اصلی محسوب می‌شود.

در مطالعه فورمانک، کمتر از ۱۰ درصد پاسخ‌دهندگان به ارزش سرمایه‌گذاری یا سود احتمالی به‌عنوان یک انگیزه اشاره کرده‌اند. این موضوع ممکن است به ترکیب نمونه‌های مورد بررسی او مرتبط باشد.

یکی از نظرسنجی‌های جدیدتر با عنوان «سکه‌ها، اسباب‌بازی‌ها و کارت‌های تجاری: ۸۳ درصد مجموعه‌داران معتقدند مجموعه‌هایشان ارزشمند خواهد بود» در سال ۲۰۲۲، با هزار و ۵۰۰ مجموعه‌دار گفت‌وگو کرده بود. در این نظرسنجی نیز کمتر از نیمی از پاسخ‌دهندگان اظهار کرده بودند که مجموعه‌داری، یک سرمایه‌گذاری خوب است. ۸۳ درصد هم  باور داشتند مجموعه‌هایشان در آینده ممکن است ارزشمند شود.

تحقیق‌های دیلن نیز این دیدگاه در حال شکل‌گیری را تأیید می‌کند که اگرچه سرمایه‌گذاری مالی یک انگیزه واقعی است اما برای بیشتر مجموعه‌داران حرفه‌ای، جنبه‌های مالی گردآوری آثار، انگیزه اصلی محسوب نمی‌شود. از میان ۲ هزار و ۸۲۸ پاسخ‌دهنده در تحقیق دیلن، تنها ۲۸ درصد اعلام کرده‌اند که برای اهداف سرمایه‌گذاری مالی به جمع‌آوری آثار می‌پردازند و این نسبت در میان نسل‌های مختلف مجموعه‌داران تقریباً ثابت بوده است.

به صورت کلی، داده‌های عنوان شده در تایید این دیدگاهِ در حال گسترش هستند که جمع‌آوری آثار به‌عنوان عملی مبتنی بر انتخاب شخصی تعریف می‌شود که عوامل اقتصادی تنها بخشی از آن هستند. دیلن البته بر این نکته هم تاکید می‌کند که معمولا انگیزه‌های مالی کمتر از علاقه‌های فرهنگی یا شخصی، به صورت مثبت تلقی می‌شوند و به همین دلیل ممکن است پاسخ‌دهندگان برای مقبولیت اجتماعی، انگیزه‌های فرهنگی یا شخصی را پررنگ‌تر نشان دهند.

اعتیاد یا اشتیاق؟

در بخش دیگری از مطلبی که دیلن در آرت بازل نوشته، به این موضوع پرداخته است که احتمالا بخشی از جامعه به مجموعه‌داران به عنوان افرادی غیرمعمول یا وسواسی نگاه می‌کنند و ممکن است این ویژگی به دلیل نقص در شخصیت یا کمبودی در زندگی شخصی آن‌ها توصیف شود همچنانکه ورنر مونستر‌برگر (Werner Muensterberger) در کتاب خود با عنوان «جمع‌آوری: یک اشتیاق نافرمان» که در سال ۱۹۹۴ نوشته، استدلال کرده است که مجموعه‌داران، گروهی متمایز از افرادند که همگی از «تشنگی سیری‌ناپذیر» رنج می‌برند.

این دیدگاه رفتار جمع‌آوری را به نوعی اعتیاد تشبیه می‌کند، به این معنا که اشتیاق به تملک اشیاء، از یک نیاز فراتر رفته و بیشتر برای کسانی توصیف می‌شود که نیازهای برآورده‌نشده‌ای، معمولاً در سال‌های شکل‌گیری شخصیت‌شان، بوجود آورده است.

دیلن این دیدگاه را درست نمی‌داند و می‌گوید با وجود اینکه جذاب بنظر می‌رسد اما شواهد تاییدکننده‌ در این مورد چندان محکم نیست. به‌عنوان مثال، تنها ۵ درصد از پاسخ‌دهندگان در مطالعه فورمانک نوعی اجبار یا اعتیاد به جمع‌آوری را ابراز کرده‌اند. در نظرسنجی دیلن نیز ۱۴ درصد از پاسخ‌دهندگان احساس نوعی اجبار یا اعتیاد به جمع‌آوری را تأیید کرده‌اند. البته این میزان، بالاتر از سایر مجموعه‌های داده‌ای مشابه است که احتمال دارد گنجاندن واژه «اشتیاق» به جای اعتیاد، از بار منفی آن کاسته باشد.

با توجه به این داده‌ها می‌توان گفت از یکسو بسیاری از مجموعه‌داران دست‌کم به وجود برخی انگیزه‌های غیرمنطقی در رفتار مجموعه‌داری خود اذعان کرده‌اند و از سوی دیگر میان دیدگاه‌های نظری یا کلیشه‌ای درباره مجموعه‌داران و واقعیت تجربه آن‌ها شکاف وجود دارد.

هویت و اعتباربخشی

دیدگاه دیگری که درباره گردآوری وجود دارد، این است که افراد اغلب به‌عنوان مصرف‌کنندگانی مداوم در یک طیف تصور می‌شوند، به‌گونه‌ای که در یک سوی طیف مجموعه‌داران و در سوی دیگر کسانی قرار دارند که به‌طور فعال اشیاء را از خود دور می‌کنند.

در این رویکرد، جمع‌آوری نه فقط یک فعالیت فردی بلکه رفتاری تعریف می‌شود که در چارچوب هویت اجتماعی و تعاملات فرهنگی معنا پیدا می‌کند، در نتیجه آثاری که یک فرد انتخاب کرده، به‌عنوان بازتابی از هویت او یا تمایلش برای دیده شدن به‌عنوان عضوی از یک گروه خاص تلقی می‌شود و این رویکرد با بازاریابی و تبلیغات مداوم کالاهای مصرفی همسو است.

در نظرسنجی دیلن از افراد خواسته شده بود تا به این موضوع فکر کنند که جمع‌آوری آثار تا چه اندازه مرتبط با هویت شخصی یا عزت‌نفس آن‌ها بوده است. نتایج نشان‎دهنده آن است که این‌ عناصر، انگیزه‌های قابل‌توجهی هستند. ۳۷ درصد از پاسخ‌دهندگان، هویت‌بخشی یا عزت‌نفس را عنوان کرده‌اند. (تا ۴۲ درصد کسانی هم که جزو نسل ایکس قرار دارند، با این موضوع موافق بوده‌اند).

این انگیزه‌ها باعث می شود که مجموعه‌داری نه تنها تصویری از هویت و عزت‌نفس را به دیگران نشان دهد، بلکه احساس ارتباط با دیگران را نیز شکل می‌دهد. این ارتباط توسط ۱۴ درصد از پاسخ‌دهندگانی که اعتقاد دارند جمع‌آوری به آن‌ها کمک کرده تا روابط بهتری با جامعه‌ای از مجموعه‌داران و علاقه‌مندان به اشیاء مورد نظر برقرار کنند، مورد تأیید قرار گرفته است.

حمایت مستقیم از هنر؟

یکی دیگر از رویکردهایی که درباره مجموعه‌داری مطرح می‌شود، جنبه حفاظت و مدیریت فرهنگی آثار است. با این حال به گفته دیلن شواهد به دست آمده از تحقیق‌ها نشان می‌دهد که این جنبه در سطح فردی خیلی مورد تایید نیست اما نمی‌توان منکر شد که بدون وجود مجموعه‌داران، بسیاری از اسناد و اشیایی که پایه فهم ما از جهان و تاریخ هستند، به احتمال زیاد از بین می‌رفتند.

به هرحال این موضوع بار دیگر به نقش مثبت و تاثیرگذار مجموعه‌داران حرفه‌ای بر فرهنگ اشاره دارد و به‌وضوح بازتاب‌دهنده هویت و اعتمادبه‌نفس مجموعه‌دار نیز هست. با این حال، در این پژوهش، مجموعه‌داران عنوان کرده‌اند که حمایت مستقیم از هنر برای آن‌ها انگیزه نسبتاً کم‌اهمیتی است، به‌طوری که تنها ۳ درصد از پاسخ‌دهندگان آن را به‌عنوان محرک اصلی خود ذکر کرده‌اند.

در پایان اگر بخواهیم نگاهی به تحقیق‌های انجام شده در زمینه مجموعه‌داری آثار هنری بیندازیم می‌توانیم بگوییم که هرچه بررسی‌ها در این زمینه پیش رفته، جنبه‌های بیشتری نیز در این حوزه آشکار شده است. با این حال آنچه تاکنون به دست آمده است، نشان نمی‌دهد که انگیزه جمع‌آوری آثار هنری، فراتر از مسائل مالی یا حفظ اشیاء است و بیشتر به حس تعلق، جوامع ما و هویت‌های اساسی‌مان به‌عنوان انسان‌ها مربوط می‌شود.

نویسنده (ها)

سحر آزاد
مقالات مرتبط

مجموعه‌داران نسل جدید آثار هنری را از رسانه‌های اجتماعی می‌خرند
آرتسی در این مقاله به توضیح کارکردهای رسانه‌های اجتماعی برای گالری‌ها می‌پردازد. در این مقاله راهکارهایی برای بهبود عملکرد یک صفحه‌ی اینستاگرام یا فیسبوک داده شده است و نگارنده با توجه به آمارهای معتبر این بهبود عملکرد را برای گالری‌ها و فعالین هنری سودمند می‌داند.
30 خرداد 1402

مجموعه‌داری در هنر ایران معاصر؛ از هنرمندان تا آرشیو کنندگان
مجموعه‌داری هنری در ایرانِ معاصر بیشتر وجه‌ای حمایت‌گرایانه دارد که حتی به فعالیت‌های آرشیوی منجر می‌گردد. اما آیا می‌توان مجموعه‌داران هنر ایران را طبقه‌بندی کرد و از انگیزه‌های آن‌ها سخن گفت؟ سوانا بغوزیان در این جستار کوتاه تلاش کرده است تا با توجه به اطلاعات محدود در دست، چارچوبی برای بحث مجموعه‌داری در ایران پیشنهاد دهد.
7 مرداد 1402

روایتی کوتاه از چهار مجموعه‌دار ایرانی
فهرست 200 مجموعه‌دار برتر آرت‌نیوز، از سال 1999 مجموعه‌داران تأثیرگذار لندن را شناسایی و معرفی می‌کند و در آخرین فهرستی که در سال 2022 ارائه داده است، نام چهار مجموعه‌دار ایرانی نیز دیده می‌شود. در ادامه به معرفی این مجموعه‌داران می‌پردازیم.
20 مهر 1402
درج دیدگاه

* نشان دهنده فیلد الزامی